ناسخ و منسوخهای قران / بررسی اشتباهات الله در قران / آیا اشتباهات الله کامل و بدون نقص است؟:
نخست بگویم که عثمان اولین جمع آوری کننده آیات قران بوده ، او در موقع شروع تمام نوشته های قران را جمع آوری کرد و مقدار زیادی از آنها را که ناسخ و منسوخ یکدیگر بودند در آب و سرکه حل کرد و سوزاند و بدین طریق کتاب قران را از زیادی آیات غلط پاک کرد و بدین وسیله آبروی محمد را حفظ کرد در نتیجه نوشته ها و کتابهای مردم را هم هیچوقت به آنها پس نداد – و فعلا" برخی از علما و فقهای اسلامی ، شماره آیه های منسوخ را تا 225 عدد آیه رسانیده اند؛
در نتیجه خودتان ببینید این آیات محمدی چقدر ضد و نقیض داشته که عثمان این تعداد را مجبور شده نگهدارد!!
و حالا شرحی در مورد رد کوششهای بیهوده علمای اسلام در مورد درست بودن ناسخ و منسوخ های قران محمدی:
برخی از علمای اسلام در کوشش بیهوده ای که برای پدافند از تئوری ناسخ و منسوخ کرده نوشته اند،
نسخی که در قران ایجاد شده، مربوط به احکام قران است، نه اخبار آن زیرا، نسخ اخبار دلیل بر اینست که منسوخ دروغ بوده و دروغ بستن به الله محال می باشد. ولی احکام را می توان نسخ کرد، زیرا وضع افراد مردم برحسب زمان و مکان تغییر می یابد، از اینرو احکام الهی نیز برای مصلحت افراد مردم تبدیل می شود واین عمل از روی نادانی نیست. برای مثال هم میگویند: هنگامی که پزشکی به مناسبت تفاوت مزاج و یا شرایط گوناگون جسمی افراد مختلف ، دستورهای درمانی متفاوت برای یک شرایط واحد می دهد، به سبب مصلحت بیمار و صلاح حال اوست و دلیل بر نادانی او نیست.
(این حرفهای بالا به شرطی درست است که در همین قران آیه ای نباشه تا ثابت کند آیات قران از قدیم در لوح محفوظ بوده / آیه سوم سوره زخرف )
و حالا شرح بیشتری در این مورد:
بدیهی است به این افرادی که برای گرم نگهداشتن تنور دکان دینداری خود این یاوه ها را دلیل می آورند، باید گفت:
آیا مگر نه اینست که مهمترین بخش قران ، احکام آنست نه اخبار آن.
اخبار و یا قصه های کتاب قران را در هر کتاب افسانه ای می توان یافت. تمام کتابهای دینی برای سرگرم کردن مردم به شرح افسانه های یاد شده پرداخته اند. حتی به گفته ویل دورانت مدت 3000 سال پیش از میلاد مسیح (یادتان باشد پیش از میلاد مسیح)، افسانه کشتی نوح و طوفان آن بین مردم بین النهرین مشهور بوده است ( به نام افسانه گیلگمش)
همچنین افسانه بچگانه یوسف و زلیخا را همه جا می توان خواند ، بلکه انچه مهم است احکام قران می باشد که هفت درصد آیات قران فقط تشکیل داده است وگرنه افسانه های نابخردانه ای مانند آنچه که به آنها اشاره شد و همچنین افسانه های جن و پری و شیطان و مسافرت خیالی فضائی محمد به آسمان که برای افراد مردم حکم و تکلیفی ایجاد نمی کند!!
گذشته از همه این فرنود ها ، قران در آیه سوم سوره زخرف می گوید:
متن اصلی قران درآسمان وجود دارد و جبرئیل آنرا قطعه قطعه به محمد رسانیده است. ایه های 21 و 22 سوره بروج نیز میگویند ، این قرانی است که در لوح محفوظ وجود دارد. برپایه این آیه ها مسلمانان باور دارند که کتاب قران قدیم است ، نه جدید یا حادث. به عبارت دیگر: قران از ازل وجود داشته و پس از رسالت محمد به پیامبری ، متون و آیه های آن بتدریج بوسیله جبرئیل بر محمد نازل شده است
( که این حرف ضد اثبات قسمت دوم نوشته هایم هست که میگوید: آیات برحسب اتفاقات مردمی و برحسب زمان و مکانی تغییر پیدا کرده است و به محمد نازل شده است و مثال پزشک را هم آورده شده است!!)
* اگر به راستی متن قران قدیم باشد، نه جدید یا حادث ؛ فرض هر نوع تغییر و اصلاحی در متن قدیم که از ذات الله جدا نیست، سبب خدشه دار شدن وجود الله شده و الله را همان بت سنگی خانه کعبه نشان می دهد که نسبت به سایر بت ها هم اکبر و یا بزرگتر بوده است!!
*تئوری ناسخ و منسوخ را به راستی می توان شاهکار فقهی و یا پشت هم اندازیهای شررررعععععععی فقها و علمای اسلامی برای سرپوش گذاشتن روی تضادها و ناهمگونی های ایه های گوناگون کتاب قران با یکدیگر دانست؛
ولی با وجود این ، در بحث ناسخ و منسوخ ، هیچ دلیلی برای برتری حکم یک آیه بر آیه دیگر داده نمی شود و این اشکال به توان خود در سراسر قران باقی می مانند. برای مثال در باره رابطه اسلام با سایر ادیان:
1- آیه 257 سوره بقره می کوید: در پذیرش دین اجباری وجود ندارد ولی آیه 85 سوره آل عمران می گوید: هرکسی بغیر از اسلام دینی قبول کند، از او پذیرفته نخواهد شد!!
2- همچنین آیه 134 سوره حجرات می گوید:
ما شما را به شعبه ها و قبیله ها تقسیم کردیم تا یکدیگر را بشناسید و از دگر سو، آیه 56 سوره مائده و آیه های 27 و 114 سوره ال عمران و آیه 143 سوره نسا می گویند: مسلمانان نباید با یهودیها و عیسویها و بطور کلی افراد غیر مسلمان آمیزش پیدا کنند!
* در حالیکه دو سوم سوره های قران دارای تضادهایی به شرح بالا هستند ، ولی هیچیک از این ایه ها، برای برتری متن یکی بر دیگری دلیلی نمی آورند!
و حالا نتیجه گیری خودم:
شما خوانندگانی که میگوئید هر آیه بدلیلی نازل شده و یا شان نزولی دارد با وجودیکه خدا در آیاتی هم گفته این آیات از قدیم در لوح محفوظ بوده که در بالا ذکر آن رفت حالا بگویید ما طبق آیه بقره در پذیرش دین اجباری نداریم یا طبق سوره آل عمران مجبوریم حتما" مسلمان باشیم؟؟ !! ، در غیر اینصورت مهدورالدم هستیم و مثل بهائی های امروزه میشویم که اعدام میشوند و ممنوع الحرکات دنیوی میشوند و یا مثل یهودیان 1400 سال پیش میشویم که سرشان را محمد از بیخ برید و نامش را هم قتل نفس نگذاشت ، درواقع نام جنگ و کشتار را هم جهاد در راه خدا گذاشت!! ،
این همه تضاد را چه کنیم ؟؟ ، به کدام ساز این محمد و خدا و اسلامش برقصیم به کدام ساز؟!!
بن مایه:
از: کتاب الله اکبر
نوشتهُ : دکتر روشنگر
***************************************
چهارشنبه تیر شید 20 / اردیبهشت / 2571 شاهنشاهی