۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه
افسانه زنده بگور کردن دختران در عربستان
افسانه زنده بگور کردن دختران در عربستان!!!
آغاز افسانه:
بین سالهای 590 تا 600 میلادی ( 32 تا 22 سال پیش از هجرت ) پس از جنگ فجار ( همان جنگی که پیغمبر در آن شرکت نمود ) و در فاصله این سالها داستان اصلی مربوز به زنده بگور کردن دختران اتفاق افتاده
که در کتاب تاریخ تمدن اسلام تالیف جرجی زیدان صفحه 919 به شرح زیر درج شده است:
زنده بگور کردن دختران:
میگوینداین قبیله ( بنی تمیم ) بر نعمان پادشاه حیره باج و خراج یا جزیه میداد و چندی از پرداخت جزیه یا باج و خراج امتناع کردو نعمان بر سر آنان لشگر کشیدو فرزندان آنها را اسیر گرفت و این عمل بر قبیله بنی تمیم گران آمد. لذا کسانی نزد نعمان فرستاده اموال و اولاد خود را خواستند . نعمان خواهش آنان را نپذیرفت و آنها گفتند : پس زنان ما را پس بده
نعمان گفت : دختران شما شوهر کرده اند من آنها را مخیر میکنم هر کدام خواستند پیش شوهرشان بمانند و هرکدام نخواستند شوهر خود را رها کرده پیش پدر ها بر گردند. همه دختران بنی تمیم نزد پدرها بر گشتند فقط دختر شخصی به نام قیس بن عاصم شوهر خود عمرو بن مشرج را رها نکرد و قیس (پدر دختر) از رفتار دختر خشمگین شده نذر کرد که از آن به بعد اگر دختری پیدا کرد او را بکشد...
بطوری که خوانندگان گرامی ملاحظه میفرمایند آغاز داستان زنده بگور کردن دختران در دوران زندگی محمد و در فاصله بیست سالگی او اتفاق افتاده است.
بعثت پیغمبر:
610 میلادی ( 12 سال پیش از هجرت) – در این سال حضرت محمد اعلام بعثت یا پیغمبری نمودند.
هجرت پیغمبر:
622 میلادی ( سال اول هجرت) – دراین سال هجرت مسلمانان از مکه به مدینه اتفاق افتاده است.
مسلمان شدن قیس بن عاصم و آغاز افسانه زنده بگور کردن دختران:
631 میلادی ( 9 سال بعد از هجرت ):
در این سال که ( سال وفود ) نام گرفته است نمایندگان قبایل عرب گروه گروه به مدینه می آمده و اظهار مسلمانی میکرده اند. ظاهرا" اولین آنها که قبیله بنی تمیم بوده که قیس بن عاصم ( یعنی همان کسی که برای زنده بگور کردن دختران آینده اش سوگند خورده بود) نیز در بین نمایندگان آن قبیله قرار داشته است.
ما شرح آن را از کتاب تاریخ پیامبر اسلام ( تالیف دکتر محمد ابراهیم آیتی از انتشارات تهران – چاپ چهارم – صفحه 612 ) نقل میمائیم:
در محرم سال نهم طایفه بنی العنبر یا بنی تمیم در میان سقیا و سرزمین بنی تمیم مسکن داشتند. و به روی مامور جمع آوری صدقات خزاعه شمشیر کشیدند و از جمع آوری زکاتها جلوگیری کردند و فرستاده رسول خدا به مدینه گریخت
رسول خدا صلی الله علیه و آله عیبته بن حصن فراری تمیمی را در محرم سال نهم بر سر آنان فرستاد و پنجاه سوار از غیر مهاجر و انصار همراه وی ساخت. و عیبته به نقل صاحب طبقات: یازده مرد / یازده زن و سی کودک از آنان اسیر گرفت و به مدینه آورد.
به دستور رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) – آنان را در خانه رمله دختر حارث جای دادند تا آنکه عده ای از بزرگان بنی تمیم از جمله: عطارد بن حاجب وزیر قان بن بدر و قیس بن عاصم و اقرع بن حامس و قیث بن حارث و نعیم بن سعد و عمر بن اهشم و رباح بن مجاشع در پی اسیران رسیدند و شیون اسیران آنان را بر آن داشت که با شتابزدگی بر در خانه رسول خدا ایستادند و فریاد کردند ای محمد پیش ما بیا
رسول خدا از خانه بیرون آمد و بلال اذان نماز بگفت و چون نماز ظهر خوانده شد رسول خدا در صحن مسجد نشست و عطارد بن حاجب از طرف فرستادگان بنی تمیم سخن گفت و ثابت بن قیس شماس به دستور رسول خدا وی را پاسخ داد و سپس رسول خدا اسیر انشان را ( البته پس از مسلمان شدن آنان و دریافت فدیه در مورد تعدادی از اسیران ) به آنان باز داد.
آیه زیر در باره همینان نزول یافت:
ترجمه آیه به فارسی:
به درستی آنان که تو را از بیرون حجره ها صدا میزنند اکثرشان عقل ندارند!! ( الحجرات آیه 4)
( ای خوانندگان ببینید عاقل کسی است که بلا سرش آمد کسی را به کمک نطلبد / خودم)
***
در همین جلسه ضمن گفتگوئی که بین فرستادگان بنی تمیم و حضرت محمد به عمل آمده است آنان داستان قسم خوردن قیس بن عاصم جهت کشتن دختران آینده خود را به آگاهی آن حضرت رسانده اند.
حضرت محمد پس از این آگاهی قیس را از آن کار زشت منع نموده و نیز آیه های 8 و 9 سوره التکویر در این مورد نازل شده است:
و اذا الموعوده سئلت بای ذنب قتلت
ترجمه آیه به فارسی:
و آنگاه که از دختران زنده بگور پرسیده شود که به کدام گناه کشته شدم؟
** سخنی معترضه:
بطوری که خوانندگان گرامی به روشنی ملاحظه میفرمایند معنای دو آیه بالا ارتباط منطقی با یکدیگر ندارند!!
زیرا هر یک از آنها را که ملاک قرار دهیم با دیگری جور نیست و به اصطلاح با آن نمیخواند!!
مثلا": آیه اول میگوید: و آنگاه که از دختران زنده بگور پرسیده شود
" در اینجا باید سوالی از دخترانی که زنده بگور شده اند " بعمل آمده باشد
مانند اینکه : " شما به چه گناهی کشته شده اید؟ "
اما می بینیم که دختر زنده به گور شده ( که مورد سوال قرار گرفته بود ) بجای پاسخ دادن
خودش سوال مینماید : " که به کدام گناه کشته شدم؟!!"
*** متوجه غلط این دو آیه شدید؟!!
اگر هم همین سوال مندرج در آیه دوم را ملاک قرار دهیم قاعدتا" و منطقا" میبایست در آیه اول روشن شده باشد که مخاطب این سوال کیست؟: آیا پدر دختر است؟!! نه اینکه کسی از دختر زنده بگور شده بپرسد که من یعنی سوال کننده به چه گناهی کشته شدم؟!!
** نتیجه گیری:
بطوری که خوانندگان گرامی ملاحظه فرمودند:
1- افسانه زنده بگور کردن دختران در عربستان بر خلاف آنچه که مورخان و مبلغان و مفسران دروغ پرداز نوشته اند در طول چندین قرن پیش از اسلام در عربستان رواج نداشته بلکه آغاز آن در دوران زندگی حضرت محمد و فقط چند سالی پیش از بعثت( در طی 10 سال) بوده است .
2- این افسانه ارتباطی با تمام یا اکثر قبایل عرب و یا حتی معدودی از آنها نداشته و فقط مربوط به قبیله بنی تمیم و( قیس بن عاصم ) بوده است.
3- از قبیله بنی تمیم نیز فقط یک نفر به نام قیس بن عاصم در زمان خشم و عصبانیت شدید نسبت به انجام چنین اقدامی در آینده سوگند خورده بوده و به احتمال زیاد بعد از چند روز خشمش هم فرو نشسته است. و نیز از زمان سوگند خوردن او تا زمان ملاقاتش با حضرت محمد فرصتی نبوده است تا اینکه او 7 یا 9 یا 12 و یا 13 فرزند دختر پیدا کرده و آنان را به گور کرده باشد!!!!!
4- در سال نهم هجرت در زمانی که همان قیس بن عاصم همراه با تعدادی دیگر از بزرگان قبیله بنی تمیم به قدرت حضرت محمد رسیده هنوز سوگند مزبور هم به انجام نرسیده بوده و نیز با توجه به فروکش کردن خشم و عصبانیت اولیه احتمال انجام آن در آینده نیز وجود نداشته است!!!.
** ضمنا" باید در نظر داشت که جریمه شکستن بزرگترین سوگند ها و انجام ندادن آنها در عربستان بطور خیلی عادی دادن کفاره مثلا" : قربانی کردن یک گوسفند بوده است!!
( چه آسون کفاره میدادند و خودشونو راحت میکردند!! / خودم )
*** یک سوال بسیار بجا:
حال ممکن است که این سوال بجا برای خوانندگان گرامی پیش بیآید که اگر مطلب به همین سادگی بوده که در بالا نوشته شده است پس چرا در طول چهارده قرن صد ها هزار مبلغ اسلامی / دهها هزار مفسر قران و هزاران نفر مورخ متوجه آن نشده اند؟!!
پاسخ سوال مزبور این است که :
به احتمال زیاد همه آنان و یا اکثرشان از واقعیت امر آگاهی داشته اند ولی چون این افسانه تنها موردی بوده است که میتوانسته اند از آن بعنوان یک موهبت بزرگ و ارزنده اسلامی برای زنان نام ببرند لذا به منظور رونق دادن و بها دادن به دکان خود حاضر به ابراز حقیقت نشده اند!!
*** به عبارت دیگر هر گاه آنهمه محدودیت آ که بعد از اسلام برای زنان وضع شده است در یک کفه ترازو قرار دهیم فقط افسانه زنده بگور کردن دختران وجود دارد که میتوان آن را بعنوان یک مزیت و امتیاز بزرگ اسلامی در کفه دیگر ترازو جای داد و الا کفه دیگر ترازو خالی میماند و غیر از این افسانه مطلب قابل ذکر دیگری برای گذاشتن در آن وجود ندارد!!
*** بطور مثال : از آخرین تفسیر قران به زبان فارسی به نام تفسیر نمونه یاد مینمائیم:
این تفسیر 27 حلدی توسط آیت الله ناصر مکارم شیرازی و زیر نظر 6 نفر دانشمند که اسامی آنان زینت بخش اولین صفحه در هر جلد میباشد در قم تهیه شده است.
هم اکنون چند ین کتابخانه بزرگ اسلامی در قم وجود دارد که از زمره بزرگترین و مجهز ترین کتابخانه های اسلامی جهان بشمار میروند و همه آنها برای بررسی و پژوهش در اختیار مولفان تفسیر نمونه قرار داشته است.
*** با این ترتیب آیا نمیتوان قبول کرد که نام قیس بن عاصم و شرح داستان او به نظر حضرت ایت الله عظمی ناصر مکارم شیرازی /مجتهد بزرگ عصر ما و سر مولف تفسیر نمونه و سایر مولفان دانشمند آن تفسیر نرسیده باشد؟!!
در جلد 26 – صفحه 176 تفسیر آیه ( بای ذنب قتلت ) با این جمله شروع شده است:
موئوده از ماده واد ( بر وزن وعد ) به معنی دختری است که زنده در زیر خاک دفن شده... و در صفحه بعد زیر عنوان زنده بگور کردن دختران چنین آمده است:
یکی از درد ناکترین و وحشیانه ترین پدیده های عصر جاهلیت عرب پدیده واد است که در قران مجید مکرر به آن اشاره شده!!
اگر چه بعضی معتقدند که این جنایت در همه قبایل عرب عمومیت نداشته و تنها در قبیله کنده یا
( بعضی قبایل دیگر ) بوده است. ولی مسلما" مساله نادری نیز محسوب نمیشده و گرنه قران با این تاکید و بطور مکرر !! روی آن صحبت نمیکرد.
ولی به هر حال این کار به قدری وحشتناک است که حتی موارد آن قابل صحبت و بررسی است.
* مفسران ( کدام مفسران ) گفته اند:
در جاهلیت عرب هنگامی که وقت وضع حمل زنان فرا میرسیده است حفره ای در زمین حفر میکردند و بالای آن می نشستند / اگر نوزاد دختر بود آن را در میان حفره پرتاب میکردند و اگر نوزاد پسر بود آنرا نگاه میداشتند!!!
لذا یکی از شعرای آنها (کدام شعرای گمنام و در کدام قبیله بی نام )
در همین زمینه با لحن افتخار آمیزی میگوید:
سمیتها اذا و لدت تموت
والقبر صهر ضامن ذمیت
یعنی: نام آن نوزاد دختر را به هنگام تولد تموت
( یعنی میمیرد در مقابل یحیی که مفهومش این است که زنده میماند ) گذاشتیم.
و قبر داماد من است که او را در بر گرفته و خاموش است.
( تمام یا قسمتی از شرح بالا در تفسیر نوین به نقل از مجمع البیان – جلد 10 – صفحه 444 میباشد. )
بطوری که ملاحظه میشود این آیت الله العظمی و سایر مولفان دانشمند تفسیر نمونه که ادعای آگاهی از تمام جزئیات مطالب اسلامی را مینمایند در تفسیر آن آیه به نحوی کاملا" آگاهانه و مغرضانه از شرح داستان اصلی یعنی جنگ نعمان بن منذر با قبیله بنی تمیم و حتی ذکر نام قیس بن عاصم خودداری کرده و مطلب را به دروغ به قبیله کنده چسبانده اند و نیز یک افسانه باور نکردنی و خرافی را صورت یک حقیقت به خوانندگان خالی الذهن قالب نموده اند/ در حالیکه همان کلمه موئوده نیز در لغت عرب به معنای دختر یا دختران زنده بگور شده نبوده استو این کلاه را مفسران قران فقط به مناسبت همان یک آیه دوخته و برسر همان یک کلمه گذاشته اند!!!.
منبع:
اقتباس از: حافظ نامه شماره ششم – نوشته مهدی شمشیری
************************************************************************
این نوشته به تاریخ12 آذرماه2568 شاهنشاهی برابر با
12آذرماه 1388خورشیدی تحمیلی نوشته شد.
آغاز افسانه:
بین سالهای 590 تا 600 میلادی ( 32 تا 22 سال پیش از هجرت ) پس از جنگ فجار ( همان جنگی که پیغمبر در آن شرکت نمود ) و در فاصله این سالها داستان اصلی مربوز به زنده بگور کردن دختران اتفاق افتاده
که در کتاب تاریخ تمدن اسلام تالیف جرجی زیدان صفحه 919 به شرح زیر درج شده است:
زنده بگور کردن دختران:
میگوینداین قبیله ( بنی تمیم ) بر نعمان پادشاه حیره باج و خراج یا جزیه میداد و چندی از پرداخت جزیه یا باج و خراج امتناع کردو نعمان بر سر آنان لشگر کشیدو فرزندان آنها را اسیر گرفت و این عمل بر قبیله بنی تمیم گران آمد. لذا کسانی نزد نعمان فرستاده اموال و اولاد خود را خواستند . نعمان خواهش آنان را نپذیرفت و آنها گفتند : پس زنان ما را پس بده
نعمان گفت : دختران شما شوهر کرده اند من آنها را مخیر میکنم هر کدام خواستند پیش شوهرشان بمانند و هرکدام نخواستند شوهر خود را رها کرده پیش پدر ها بر گردند. همه دختران بنی تمیم نزد پدرها بر گشتند فقط دختر شخصی به نام قیس بن عاصم شوهر خود عمرو بن مشرج را رها نکرد و قیس (پدر دختر) از رفتار دختر خشمگین شده نذر کرد که از آن به بعد اگر دختری پیدا کرد او را بکشد...
بطوری که خوانندگان گرامی ملاحظه میفرمایند آغاز داستان زنده بگور کردن دختران در دوران زندگی محمد و در فاصله بیست سالگی او اتفاق افتاده است.
بعثت پیغمبر:
610 میلادی ( 12 سال پیش از هجرت) – در این سال حضرت محمد اعلام بعثت یا پیغمبری نمودند.
هجرت پیغمبر:
622 میلادی ( سال اول هجرت) – دراین سال هجرت مسلمانان از مکه به مدینه اتفاق افتاده است.
مسلمان شدن قیس بن عاصم و آغاز افسانه زنده بگور کردن دختران:
631 میلادی ( 9 سال بعد از هجرت ):
در این سال که ( سال وفود ) نام گرفته است نمایندگان قبایل عرب گروه گروه به مدینه می آمده و اظهار مسلمانی میکرده اند. ظاهرا" اولین آنها که قبیله بنی تمیم بوده که قیس بن عاصم ( یعنی همان کسی که برای زنده بگور کردن دختران آینده اش سوگند خورده بود) نیز در بین نمایندگان آن قبیله قرار داشته است.
ما شرح آن را از کتاب تاریخ پیامبر اسلام ( تالیف دکتر محمد ابراهیم آیتی از انتشارات تهران – چاپ چهارم – صفحه 612 ) نقل میمائیم:
در محرم سال نهم طایفه بنی العنبر یا بنی تمیم در میان سقیا و سرزمین بنی تمیم مسکن داشتند. و به روی مامور جمع آوری صدقات خزاعه شمشیر کشیدند و از جمع آوری زکاتها جلوگیری کردند و فرستاده رسول خدا به مدینه گریخت
رسول خدا صلی الله علیه و آله عیبته بن حصن فراری تمیمی را در محرم سال نهم بر سر آنان فرستاد و پنجاه سوار از غیر مهاجر و انصار همراه وی ساخت. و عیبته به نقل صاحب طبقات: یازده مرد / یازده زن و سی کودک از آنان اسیر گرفت و به مدینه آورد.
به دستور رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) – آنان را در خانه رمله دختر حارث جای دادند تا آنکه عده ای از بزرگان بنی تمیم از جمله: عطارد بن حاجب وزیر قان بن بدر و قیس بن عاصم و اقرع بن حامس و قیث بن حارث و نعیم بن سعد و عمر بن اهشم و رباح بن مجاشع در پی اسیران رسیدند و شیون اسیران آنان را بر آن داشت که با شتابزدگی بر در خانه رسول خدا ایستادند و فریاد کردند ای محمد پیش ما بیا
رسول خدا از خانه بیرون آمد و بلال اذان نماز بگفت و چون نماز ظهر خوانده شد رسول خدا در صحن مسجد نشست و عطارد بن حاجب از طرف فرستادگان بنی تمیم سخن گفت و ثابت بن قیس شماس به دستور رسول خدا وی را پاسخ داد و سپس رسول خدا اسیر انشان را ( البته پس از مسلمان شدن آنان و دریافت فدیه در مورد تعدادی از اسیران ) به آنان باز داد.
آیه زیر در باره همینان نزول یافت:
ترجمه آیه به فارسی:
به درستی آنان که تو را از بیرون حجره ها صدا میزنند اکثرشان عقل ندارند!! ( الحجرات آیه 4)
( ای خوانندگان ببینید عاقل کسی است که بلا سرش آمد کسی را به کمک نطلبد / خودم)
***
در همین جلسه ضمن گفتگوئی که بین فرستادگان بنی تمیم و حضرت محمد به عمل آمده است آنان داستان قسم خوردن قیس بن عاصم جهت کشتن دختران آینده خود را به آگاهی آن حضرت رسانده اند.
حضرت محمد پس از این آگاهی قیس را از آن کار زشت منع نموده و نیز آیه های 8 و 9 سوره التکویر در این مورد نازل شده است:
و اذا الموعوده سئلت بای ذنب قتلت
ترجمه آیه به فارسی:
و آنگاه که از دختران زنده بگور پرسیده شود که به کدام گناه کشته شدم؟
** سخنی معترضه:
بطوری که خوانندگان گرامی به روشنی ملاحظه میفرمایند معنای دو آیه بالا ارتباط منطقی با یکدیگر ندارند!!
زیرا هر یک از آنها را که ملاک قرار دهیم با دیگری جور نیست و به اصطلاح با آن نمیخواند!!
مثلا": آیه اول میگوید: و آنگاه که از دختران زنده بگور پرسیده شود
" در اینجا باید سوالی از دخترانی که زنده بگور شده اند " بعمل آمده باشد
مانند اینکه : " شما به چه گناهی کشته شده اید؟ "
اما می بینیم که دختر زنده به گور شده ( که مورد سوال قرار گرفته بود ) بجای پاسخ دادن
خودش سوال مینماید : " که به کدام گناه کشته شدم؟!!"
*** متوجه غلط این دو آیه شدید؟!!
اگر هم همین سوال مندرج در آیه دوم را ملاک قرار دهیم قاعدتا" و منطقا" میبایست در آیه اول روشن شده باشد که مخاطب این سوال کیست؟: آیا پدر دختر است؟!! نه اینکه کسی از دختر زنده بگور شده بپرسد که من یعنی سوال کننده به چه گناهی کشته شدم؟!!
** نتیجه گیری:
بطوری که خوانندگان گرامی ملاحظه فرمودند:
1- افسانه زنده بگور کردن دختران در عربستان بر خلاف آنچه که مورخان و مبلغان و مفسران دروغ پرداز نوشته اند در طول چندین قرن پیش از اسلام در عربستان رواج نداشته بلکه آغاز آن در دوران زندگی حضرت محمد و فقط چند سالی پیش از بعثت( در طی 10 سال) بوده است .
2- این افسانه ارتباطی با تمام یا اکثر قبایل عرب و یا حتی معدودی از آنها نداشته و فقط مربوط به قبیله بنی تمیم و( قیس بن عاصم ) بوده است.
3- از قبیله بنی تمیم نیز فقط یک نفر به نام قیس بن عاصم در زمان خشم و عصبانیت شدید نسبت به انجام چنین اقدامی در آینده سوگند خورده بوده و به احتمال زیاد بعد از چند روز خشمش هم فرو نشسته است. و نیز از زمان سوگند خوردن او تا زمان ملاقاتش با حضرت محمد فرصتی نبوده است تا اینکه او 7 یا 9 یا 12 و یا 13 فرزند دختر پیدا کرده و آنان را به گور کرده باشد!!!!!
4- در سال نهم هجرت در زمانی که همان قیس بن عاصم همراه با تعدادی دیگر از بزرگان قبیله بنی تمیم به قدرت حضرت محمد رسیده هنوز سوگند مزبور هم به انجام نرسیده بوده و نیز با توجه به فروکش کردن خشم و عصبانیت اولیه احتمال انجام آن در آینده نیز وجود نداشته است!!!.
** ضمنا" باید در نظر داشت که جریمه شکستن بزرگترین سوگند ها و انجام ندادن آنها در عربستان بطور خیلی عادی دادن کفاره مثلا" : قربانی کردن یک گوسفند بوده است!!
( چه آسون کفاره میدادند و خودشونو راحت میکردند!! / خودم )
*** یک سوال بسیار بجا:
حال ممکن است که این سوال بجا برای خوانندگان گرامی پیش بیآید که اگر مطلب به همین سادگی بوده که در بالا نوشته شده است پس چرا در طول چهارده قرن صد ها هزار مبلغ اسلامی / دهها هزار مفسر قران و هزاران نفر مورخ متوجه آن نشده اند؟!!
پاسخ سوال مزبور این است که :
به احتمال زیاد همه آنان و یا اکثرشان از واقعیت امر آگاهی داشته اند ولی چون این افسانه تنها موردی بوده است که میتوانسته اند از آن بعنوان یک موهبت بزرگ و ارزنده اسلامی برای زنان نام ببرند لذا به منظور رونق دادن و بها دادن به دکان خود حاضر به ابراز حقیقت نشده اند!!
*** به عبارت دیگر هر گاه آنهمه محدودیت آ که بعد از اسلام برای زنان وضع شده است در یک کفه ترازو قرار دهیم فقط افسانه زنده بگور کردن دختران وجود دارد که میتوان آن را بعنوان یک مزیت و امتیاز بزرگ اسلامی در کفه دیگر ترازو جای داد و الا کفه دیگر ترازو خالی میماند و غیر از این افسانه مطلب قابل ذکر دیگری برای گذاشتن در آن وجود ندارد!!
*** بطور مثال : از آخرین تفسیر قران به زبان فارسی به نام تفسیر نمونه یاد مینمائیم:
این تفسیر 27 حلدی توسط آیت الله ناصر مکارم شیرازی و زیر نظر 6 نفر دانشمند که اسامی آنان زینت بخش اولین صفحه در هر جلد میباشد در قم تهیه شده است.
هم اکنون چند ین کتابخانه بزرگ اسلامی در قم وجود دارد که از زمره بزرگترین و مجهز ترین کتابخانه های اسلامی جهان بشمار میروند و همه آنها برای بررسی و پژوهش در اختیار مولفان تفسیر نمونه قرار داشته است.
*** با این ترتیب آیا نمیتوان قبول کرد که نام قیس بن عاصم و شرح داستان او به نظر حضرت ایت الله عظمی ناصر مکارم شیرازی /مجتهد بزرگ عصر ما و سر مولف تفسیر نمونه و سایر مولفان دانشمند آن تفسیر نرسیده باشد؟!!
در جلد 26 – صفحه 176 تفسیر آیه ( بای ذنب قتلت ) با این جمله شروع شده است:
موئوده از ماده واد ( بر وزن وعد ) به معنی دختری است که زنده در زیر خاک دفن شده... و در صفحه بعد زیر عنوان زنده بگور کردن دختران چنین آمده است:
یکی از درد ناکترین و وحشیانه ترین پدیده های عصر جاهلیت عرب پدیده واد است که در قران مجید مکرر به آن اشاره شده!!
اگر چه بعضی معتقدند که این جنایت در همه قبایل عرب عمومیت نداشته و تنها در قبیله کنده یا
( بعضی قبایل دیگر ) بوده است. ولی مسلما" مساله نادری نیز محسوب نمیشده و گرنه قران با این تاکید و بطور مکرر !! روی آن صحبت نمیکرد.
ولی به هر حال این کار به قدری وحشتناک است که حتی موارد آن قابل صحبت و بررسی است.
* مفسران ( کدام مفسران ) گفته اند:
در جاهلیت عرب هنگامی که وقت وضع حمل زنان فرا میرسیده است حفره ای در زمین حفر میکردند و بالای آن می نشستند / اگر نوزاد دختر بود آن را در میان حفره پرتاب میکردند و اگر نوزاد پسر بود آنرا نگاه میداشتند!!!
لذا یکی از شعرای آنها (کدام شعرای گمنام و در کدام قبیله بی نام )
در همین زمینه با لحن افتخار آمیزی میگوید:
سمیتها اذا و لدت تموت
والقبر صهر ضامن ذمیت
یعنی: نام آن نوزاد دختر را به هنگام تولد تموت
( یعنی میمیرد در مقابل یحیی که مفهومش این است که زنده میماند ) گذاشتیم.
و قبر داماد من است که او را در بر گرفته و خاموش است.
( تمام یا قسمتی از شرح بالا در تفسیر نوین به نقل از مجمع البیان – جلد 10 – صفحه 444 میباشد. )
بطوری که ملاحظه میشود این آیت الله العظمی و سایر مولفان دانشمند تفسیر نمونه که ادعای آگاهی از تمام جزئیات مطالب اسلامی را مینمایند در تفسیر آن آیه به نحوی کاملا" آگاهانه و مغرضانه از شرح داستان اصلی یعنی جنگ نعمان بن منذر با قبیله بنی تمیم و حتی ذکر نام قیس بن عاصم خودداری کرده و مطلب را به دروغ به قبیله کنده چسبانده اند و نیز یک افسانه باور نکردنی و خرافی را صورت یک حقیقت به خوانندگان خالی الذهن قالب نموده اند/ در حالیکه همان کلمه موئوده نیز در لغت عرب به معنای دختر یا دختران زنده بگور شده نبوده استو این کلاه را مفسران قران فقط به مناسبت همان یک آیه دوخته و برسر همان یک کلمه گذاشته اند!!!.
منبع:
اقتباس از: حافظ نامه شماره ششم – نوشته مهدی شمشیری
************************************************************************
این نوشته به تاریخ12 آذرماه2568 شاهنشاهی برابر با
12آذرماه 1388خورشیدی تحمیلی نوشته شد.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
سلام به دوست پژوهشگرمن
پاسخحذفعیدتون مبارک
مطالب شما همگی قابل تآمل هستن .
اما من معتقدم برای رسیدن به حقیقت مطلب باید از منابع و مآخذهای معتبراز هر دو دیدگاه استفاده کرد . همطونطور که شما براحتی تفسیرآیت الله مکارم شیرازی رو مغرضانه و فریبکارانه قمداد میکنین ؛ در مقابل هم میشه ادعای شما یا کتابی که به اون استناد کردین رو کذب خوند . البته با عرض معذرت . من نمیخوام خدای ناکرده در رد یا تایید مطالب شما اظهار نظر کنم . معتقدم اولا باید علم خود شخص که داره راجع به مفسرین مطرح جامعه حرف میزنه بالاتراز اون مفسر باشه که صلاحیت رد یا تآیید نظرات مفسرولو موافق یا مخالف رو داشته باشه . ثانیآ باید از هردو گروه کتابهای زیادی خونده باشه که بطور جامع بتونه از عهده ی پاسخ به امثال من بربیاد . من قرآن زیاد مطالعه میکنم و اگه امکان و فرصتش بهم دست بده تفاسیر مختلف رو هم میخونم و مثل شما دقیقآ به نکات کاملا متعارضی برمیخورم که کاملا برام سئوال برانگیز میشه ؛ اما تصور میکنم هنوز انقدر دارای صلاحیت نشدم که بخوام به تنهایی اظهار نظرکنم . البته فقط منظورمن خودم هستم و نه کس دیگه .
اما از شجاعت و دقت در تعارض بین تفاسیر لذت میبرم . به واقع از مطالب شما استفاده میکنم . هرچند ممکنه با بعضی مطالب شما کاملا موافق نباشم . اما ازاینکه تو زمان فعلی که این کارشما خیلی خطرناک محسوب میشه و دارین دست تو ضعف های مفسرین و دینمدارهای ما میذارین که تبعات بسیارسختی داره برام قابل تحسینه .
نوشته های شما رو با دقت میخونم . اما میخوام خواهش کنم اگه به نکته ای میرسین که کاملا تعارض رو دراون میبینی با صراحت و اعتماد به نفس کامل نفرمایین که موضوع به این شکله که فلان نویسنده در کتابش گفته . لطفآ بفرمایین به نظر میرسه که نظر فلان نویسنده با واقعیت بیشتر تطابق داره . چون جمله ی به نظر میرسه کاملا نشون میده که هرگزنمیشه به صحت و سقم کامل روایات و تفاسیرصحه گذاشت . چون در طول تاریخ همیشه بودن از هر دو گروه که با استدلالهای بسیارقوی تمام استدلال های طرف مقابل رو خنثی کردن . ازهردو گروه چه موافق و چه مخالف .
همیشه شاد باشین و موفق .
لطفآ با این مطالبی که می نویسین مراقب خودتون باشین .
با درود
پاسخحذفبه طور کلی این موضوع یک دروغ محضه که دینکاران اسلامی واسه خوب جلوه دادن چیزی که تبلیغشو میکنن و ازش پول در میارن گفتن. تعداد دخترانی که به دنیا اومدن و زنده به گور شدن حتی به تعداد انگشتان یک دست هم نبوده ولی دینکاران و فریبخوردگان میگن این در میان اعراب بیابان گرد یک سنت بوده.
کسی که این دروغ رو باور میکنه باید یک لحظه از خودش بپرسه اگه دخترها زنده به گور میشدن که باید نسل عرب منقرض میشد یا حد اقل کمیاب میشد.
نکته جالب دیگه اینه که دینکاران و دین باوران همیشه میگن محمد با قدرت با سنت های عصر جاهلیت اعراب مبارزه کرد و از زنده به گور کردن دختران جلوگیری کرد و بت پرستی را از بین برد ولی زمانیکه به موضوع بسیار مهمی مانند برده داری که در ده ها آیه قرآن مجاز شمرده شده میرسیم میگن برده داری به اسلام تحمیل یعنی خداوند تبارک و تعالی اینها از اعراب به قول خودشون جاهل ترسیده و برده داری رو مجاز کرده.
زنان در پیش از اسلام میان اعراب حقوقشون خیلی بیش از پس از اسلام بود
بدرود. پاینده ایران
سلام نوشین جان
پاسخحذفممنون و سپاس مطالبت و خوندم و استفاده کردم
شاد باشید و سلامت
نوشین جان ...
پاسخحذفآیه 8و9 تکویر ... فکر کنم در ترجمه اش اشتباهی کرده باشی ... میگه (قتلت) ، یعنی (کشتید) .
البته ترجمه قرآن هم یکم گنگ هست ... (هنگامیکه از دختران زنده بگور شده باز پرسند – آنها را به چه جرم و گناهی کشتید )...
به هر حال ... مشخصه که این یک سنت همهگیر و فراگیر نبوده ... با این حال حتی اگر محمد جلوی این کار رو هم گرفته باشه ... خسته نباشه ، ولی من هیچ امتیاز ویژه ای براش قائل نیستم !
در جواب شما آقای مازیار که گفتید قتلت یعنی (کشتید)
پاسخحذفبگویم من از گوگل ترانسلیت استفاده کردم و معنای قتلت را پرسیدم معنائی به فارسی آمد به این نوشته:
(کشته) و نه کشتید در نتیجه این معنائی که در وبلاگم گذاشتم و نوشتم به چه گناهی کشته شدم نزدیکتر است به معنای کشته در گوگل ترانسلیت تا کشته شدیدی که شما به من در نظرات وبلاگم تذکر دادید.
نوشین جان ...
پاسخحذفکوکل ترنسلیت در ترجمه عربی چندان به کار نمیاد ... چون قُتِلَت (qotelat) و قتلت (qotelta) در عربی و بدون اعرابگذاری ... مثل هم نوشته میشن ولی مثل هم خونده نمیشن .
به هرحال ... اون (ت) در کلمه (قتلت) ، نشون دهنده ضمیر مخاطبه و فکر نمی کنم (کشته شدم) معنی بده ... کامنت قبلی خودم رو اصلاح میکنم ... فکر میکنم معنای اون در این آیه .. چرا کشته شدید باشه ...!
یا یه چیزی تو این مایه ها ...
در واقع از اون دختران میپرسه ، چرا کشته شده اند ...
سپاس از توجهت .
درود بر نوشين جان
پاسخحذفآغازي دوباره آدرس جديد من parse1.40sotoon.net
پاينده باشي
مازیار جان من اول یک نکته را بگویم شخصی که اون مطلب را نوشته یعنی آقای شمشیری عربی میدانسته و با تحقیق نوشته درضمن بگویم قتلت یک ضمیر مجهوله و نشاندهنده نیست یعنی همان ترجمه گوگل درست است که میگوید کشته
پاسخحذفدرود
پاسخحذفمطلب جالبی بود
کلا این دروغها رو همواره توی ذهن دانش آموزان تکرار می کنند تا مغز اونا رو کامل شستشو بدند و اسلام تازی که در تاریخش جز برده داری و کنیز داری و قتل و تجاوز و راهزنی چیز دیگه ای وجود نداره رو دین خدایی! جلوه بدند پیروز باشی پاینده باد ایران
درود نوشین عزیز
پاسخحذفدروغ پراکنی یکی از واجبات در دین اسلامه!
درود نوشین جان
پاسخحذفشاید من اشتباه میکنم ...
امان از دست این محمد که یه شر و وری گفته ، 1400 ساله هر کدوم از مردم دارن یه جور ترجمه و تفسیر میکنن !
درود بر نوشین دخت آریایی ، مانند همیشه پرمحتوا بود . اسلام محمد و همه اعراب تنها کاری که میتوانند انجام دهند دروغ و تجاوز هست واقعا در این روزهای که مردم ما اینقدر بی خرد شده اند که مراسم های اعراب را جشن میگیرند و به تاریخ 7000 هزارساله خودمان توجهی ندارند آرزو میکنم ای کاش من 7000سال پیش زندگی میکردم . اما با تارنما های مانند شما باز احساس امید در من زنده میشود . پاینده ایران آریایی . در ضمن من اهل شیراز هستم (قبلا گقته بودم ) و و متاسفانه در شیراز تا حالا شاهنامه چاپ آن سال را ندیده ام .
پاسخحذفآنقدر خوب و عزیزی که به هنگام وداع حیفم آید که تو را دست خدا بسپارم
در این خاک زرخیز ایران زمین نبودند جز مردمی پاک دین
پاسخحذفهمه دینشان مردی و داد بود وز آن کشور آزاد و آباد بود
چو مهر و وفا بود خود کیششان گنه بود آزار کس پیششان
همه بنده ناب یزدان پاک همه دل پر از مهر این آب و خاک
پدر در پدر آریایی نژاد ز پشت فریدون نیکو نهاد
بزرگی به مردی و فرهنگ بود گدایی در این بوم و بر ننگ بود
کجا رفت آن دانش و هوش ما که شد مهر میهن فراموش ما
که انداخت آتش در این بوستان کز آن سوخت جان و دل دوستان
چه کردیم کین گونه گشتیم خار؟ خرد را فکندیم این سان ز کار
نبود این چنین کشور و دین ما کجا رفت آیین دیرین ما؟
به یزدان که این کشور آباد بود همه جای مردان آزاد بود
در این کشور آزادگی ارز داشت کشاورز خود خانه و مرز داشت
گرانمایه بود آنکه بودی دبیر - گرامی بد آنکس که بودی دلیر
نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت نه بیگانه جایی در این خانه داشت
از آنروز دشمن بما چیره گشت که ما را روان و خرد تیره گشت
از آنروز این خانه ویرانه شد که نان آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند کشاورز باید گدایی کند
به یزدان که گر ما خرد داشتیم کجا این سر انجام بد داشتیم
بسوزد در آتش گرت جان و تن به از زندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگی است دو صد بار مردن به از زندگی است
بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم برون سر از این بار ننگ آوریم
درود
پاسخحذفمبارزه مدنی، زمان بر است. اگر پیروزی سریع حاصل شود، زود فراموش میشود و ممکن است وضع به روال سابق برگردد. اما اگر مبارزه طول بکشد، همیشه این نگرانی هست که شماری از همراهان، خسته یا نا امید شوند. بسیاری از خود و دیگران سوال میکنند که چرا باید در تظاهرات و تجمعات شرکت کنیم، یا تا کی باید به این مبارزات ادامه بدهیم؟ اما زمان بر بودن مبارزه، این مزیت را دارد که میتوان به این پرسشها، پاسخ داد و قبل از سقوط دولت نامشروع، جامعه را به حدی از آمادگی رساند که بازگشت به دیکتاتوری (تحت عناوین دیگر) غیر ممکن شود.
این بار، رقابت بر سر برد و باخت نیست، شاید این جلوه ای از آن جمله طلایی است که « پیروزی ما چیزی نیست که کسی در آن شکست بخورد».
16 آذر نزدیک است، آیا مردم در خانه هایشان قایم خواهند شد، یا این که تا آخر بازی ادامه میدهند؟
نقشه های بلند مدت کودتاچیان!
توصیه میکنم حتما این متن را قبل از 16 آذر مطالعه کنید
پاینده ایران
درود
پاسخحذفبه نظر من زنده به گور کردن دختران تازی افسانه نیست و وجود داشته است اما به صورت قبیله ای و آن هم به شرایط خاصی در هنگام تولد
استناد تاریخی من هم نامه ی یزدگرد سوم به عمر است که در آن از زنده به گور کردن دختران تازی نام میبرد
پاینده ایران
درود
پاسخحذفبا ((غدیر خم - دروغ یا حقیقت؟)) به روز شدم.
بدرود. پاینده ایران
با درود از جواب که دادی بی نهایت سپاسگزارم . اگه میشه آدرس رو بگو بازهم سپاسگزارم .
پاسخحذف16 آذر روز آزادی ایرانیان
استقلال آزادی جمهوری ایرانی
درود بر نوشین گرامی
پاسخحذفچه توقعی میشه از یک مشت بیابانگرد داشت بجز نیرنگ و فریب و دروج .
شاد زیوی
درود
پاسخحذفدرباره ی تحریف نامه ی یزدگرد سوم شک دارم چون خودم شخصا نامه را از نزدیک دیدم و فکر نمیکنم تحریفی در اصل نامه صورت گرفته باشه ولی اگر واقعا زنده به گور کردنی نبوده احتمالا پادشاه این مطلب را به صورت شنیداری قبول کرده
البته چون سالهاست خود را از دکان ملایان جدا کرده ام اطلاعات دقیقی در این باره ندارم
من کاملا سکولار فکر میکنم و به اندیشه های هر مذهبی احترام میگذارم و معتقدم مسلمانان هم ضرفیت فوق العاده ای دارند
شاید در هفته ی آینده تحلیل دوستان انقلاب سبزی ام را درباره ی جنگ نرم که قسمت اول آن اسلام ستیزی است را قرار دادم
16 آذر مرافب خودتان باشید
پاینده ایران
از عمر بن الخطاب خلیفه مسلمین به یزدگرد سوم شاهنشاه پارس
پاسخحذفیزدگرد، من آینده روشنی برای تو و ملت تو نمی بینم مگر اینکه پیشنهاد مرا بپذیری و با من بیعت کنی. تو سابقا بر نصف جهان حکم می راندی ولی اکنون که سپاهیان تو در خطوط مقدم شکست خورده اند و ملت تو در حال فروپاشی است. من به تو راهی را پیشنهاد می کنم تا جانت را نجات دهی.
شروع کن به پرستش خدای واحد، به یکتا پرستی، به عبادت خدای یکتا که همه چیزرا او آفریده. ما برای تو و برای تمام جهان پیام او را آورده ایم، او که خدای راستین است.
از پرستش آتش دست بردار و به ملت خود فرمان بده که آنها نیز از پرستش آتش که خطاست دست بکشند، بما بپیوند الله اکبر را پرستش کن که خدای راستین است و خالق جهان.
الله را عبادت کن و اسلام را بعنوان راه رستگاری بپذیر. به راه کفر آمیز خود پایان بده و اسلام بیاور و الله اکبر را منجی خود بدان.
با این کار زندگی خودت را نجات بده و صلح را برای پارسیان بدست آر. اگر بهترین انتخاب را می خواهی برای عجم ها ( لقبی که عربها به پارسیان می دادند بعمنی کودن و لال) انجام دهی با من بیعت کن.الله اکبر
خلیفه مسلمین
عمربن الخطاب
--------------------
شما می خواهید عشق به خدا را با نظامی گری و قدرت شمشیر هایتان به مردم یاد بدهید. شما بیابان گردهای وحشی می خواهید به ملت متمدنی مثل ما درس خداشناسی بدهید. ما هزاران سال فرهنگ و تمدن در پشت سر خود داریم، تو بجز نظامی گری، وحشی گری، قتل و جنایت چه چیزی را به ارتش عربها یاد داده ای؟ چه دانش و علمی را به مسلمانان یاد داده ای که حالا اصرار داری به غیر مسلمانان نیز یاد بدهی؟ چه دانش و فرهنگی را از الله ات آموخته ای که اکنون می خواهی به زور به دیگران هم بیاموزی؟
پاسخحذفافسوس و ای افسوس ... که ارتش پارسیان ما از ارتش شما شکست خورد و حالا مردم ما مجبورند همان خدای خودشان را این بار با نام الله پرستش کنند و همان پنج بار نماز را بخوانند ولی اینکار با زور شمشیر باید عربی نماز بخوانند چون گویا الله شما فقط عربی می فهمد. من پیشنهاد می کنم که تو و همدستانت به همان بیابانهایی که سابقا عادت داشتید در آن زندگی کنید برگردید. آنها را برگردان به همان جایی که عادت داشتید جلوی آفتاب از گرما بسوزند، به همان زندگی قبیله ای ، به همان سوسمار خوردن ها و شیر شتر نوشیدنها.من تو را نهی نمی کنم از اینکه این دسته های دزد را ( ارتش تازیان) در سرزمین آباد ما رها کنی ، در شهر های متمدن ما و در میان ملت پاکیزه ما.
این چهار پایان سنگدل را آزاد مگذار تا مردم ما را قتل عام کنند، زنان و فرزندان ما را بربایند، به زنهای ما تجاوز کنند و دخترانمان را به کنیزی به مکه بفرستند. نگذار این جنایات را به نام الله انجام دهند، به این کارهای جنایتکارانه پایان بده.آریایها بخشنده، خونگرم و مهمان نوازند، انسانهای پاک به هر کجا که بروند تخم دوستی، عشق ، آگاهی و حقیقت را خواهند کاشت بنابراین آنها تو و مردم تو را بخاطر این کارهای جنایتکارانه مجازات نخواهند کرد.من از تو می خواهم که با الله اکبرت در همان بیابانهای عربستان بمانی و به شهرهای آباد و متمدن ما نزدیک نشوی ، بخاطر عقاید ترسناکت و بخاطر خوی وحشی گریت.
یزدگرد سوم ساسانی
این قسمت اول نامه یزدگرد سوم است که جابجا زدم:
پاسخحذفنامه يزدگرد :
از شاه شاهان، شاه پارس، شاه سرزمینهای پرشمار، شاه آریایی ها و غیر آریایی ها، شاه پارسیان و نژادهای دیگر از جمله عربها، شاه فرمانروایی پارس، یزدگرد سوم ساسانی به عمربن الخطاب خلیفه تازیان ( لقبی که پارسیان به عربها می دهند به معنی سگ شکاری )
به نام اهورا مزدا آفریننده زندگی و خرد
تو در نامه ات نوشته ای می خواهی ما را به راه راست هدایت کنی، به راه خدای راستینت، الله اکبر، بدون اینکه هیچگونه آگاهی داشته باشی که ما که هستیم و چه را می پرستیم.
این بسیار شگفت انگیز است که تو لقب فرمانروای عربها را برای خودت غصب کرده ای آگاهی و دانش تو نسبت به امور دنیا به همان اندازه عربهای پست و مزخرف گو و سرگردان در بیابانهای عربستان و انسانهای عقب مانده بیابان گرد است.
مردک، تو به من پیشنهاد می کنی که خداوند یکتا را بپرستم در حالیکه نمی دانی هزاران سال است که ایرانیان خداوند یکتا را می پرستند و روزی پنج بار به درگاه او نماز می خوانند. هزاران سال است که در ایران، سرزمین فرهنگ و هنر این رویه زندگی روزمره ماست.
زمانیکه ما داشتیم مهربانی و کردار نیک را در جهان می پروراندیم و پرچم پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک را در دستهایمان به اهتزاز درمی آوردیم تو و پدران تو داشتند سوسمار میخوردند و دخترانتان را زنده بگور می کردید .شما تازیان که دم از الله می زنید برای آفریده های خدا هیچ ارزشی قائل نیستید ، شما فرزندان خدا را گردن می زنید، اسرای جنگی را می کشید، به زنها تجاوز می کنید، دختران خود را زنده به گور می کنید، به کاروانها شبیخون می زنید، دسته دسته مردم را می کشید، زنان مردم را میدزدید و اموال آنها را سرقت می کنید. قلب شما از سنگ ساخته شده است. ما تمام این اعمال شیطانی را که شما انجام می دهید محکوم می کنیم. حال با اینهمه اعمال قبیح که انجام می دهید چگونه می خواهید به ما درس خداشناسی بدهید؟ تو بمن می گویی از پرستش آتش دست بردارم، ما ایرانیان عشق به خالق و قدرت خلقت او را در نور خورشید و گرمی آتش می بینیم. نور و گرمای خورشید و آتش ما را قادر می سازد که نور حقیقت را ببینیم و قلبهایمان برای نزدیکی به خالق و به همنوع گرم شود. این بما کمک می کند تا با همدیگر مهربانتر باشیم و این نور اهورایی را در اعماق قلبمان روشن می سازد.
خدای ما اهورا مزداست و این بسیار شگفت انگیز است که شما تازه او را کشف کرده اید و نام الله را بر روی آن گذارده اید. اما ما و شما در یک سطح و مرتبه نیستیم، ما به همنوع کمک می کنیم ، ما عشق را در میان آدمیان قسمت می کنیم، ما پندار نیک را در بین انسانها ترویج می کنیم، ما هزاران سال است که فرهنگ پيش رفته خود را با احترام به فرهنگ های دیگر بر روی زمین می گسترانیم ، در حالیکه شما به نام الله به سرزمینهای دیگر حمله می کنید، مردم را دسته دسته قتل عام می کنید، قحطی به ارمغان می آورید و ترس و تهی دستی به راه می اندازید، شما اعمال شیطانی را به نام الله انجام می دهید. چه کسی مسئول اینهمه فاجعه است؟
پاسخحذفآیا الله به شما دستور داده قتل کنید، غارت کنید و ویران کنید؟
یا اینکه پیروان الله به نام او این کارها را انجام می دهند؟ و یا هردو؟
درود
پاسخحذفمن نه میگم که این سنت نبوده و نه میگم که بوده چون علم کافی در این زمینه را ندارم اما شک ندارم که نامه ی یزدگرد سوم به عمر تحریف نشده و لااقل اینکار بدست آخوند صورت نگرفته ... اصلا دست بردن در خطوط میخی به دلیل حاشیه چینی امکان پذیر نیست!
درباره ی سوالی که پرسیدی در مورد پایان عمر بشر با زنده به گور کردن دختران باید بگم که الان در بعضی از نقاط ایران در روز عاشورا مراسم قمه زنی انجام میشود و همه ی ما میدانیم که احتمال انتقال بیماری هپاتیت و ایدز از این طریق بسیار زیاد است اما چند بار تا کنون با چشم خودت این مراسم را دیدی ؟! آیا همه ی کسانی که توی این مناطق هستند این مراسم را انجام میدهند ؟! وجود یک فرهنگ و رسم به معنای همه گیر بودن آن نیست
شاید باز میگویم شاید در نقاطی از بیابان های تازیان این عمل صورت گرفته و اسناد تاریخی زیادی هم برای این مسئله است ولی با یک دو دو تا چهار تای ریاضی نمیشه تاریخ را بررسی کرد و مهمتر از آن یک واقعه را رد کرد
این حرف شما شبیه تحلیل های محمود هاله برای رد هولوکاست است
هنوز میگم که من اطلاعات درستی در این مورد ندارم
موفق باشید
پاینده ایران
درود بر نوشين جان
پاسخحذفبا يك مشكل بزرگ در جامعه به روز هستم
پاينده باشيد
مطلب جالبی بود -از پیام انرژی بخشتان بسیار سپاسگذارم - زنده باشید
پاسخحذفبرای ماله :کشیدن بروی کثافت کاری ها باید دروغهای بسیار گفت یکی نیست بگوید اگر دختران را زنده بگور میکردند تازیان از تو بوته بدنیا میامدند اینها البته بسیاری ایرانیان را که میخواهند وحشی دودن تازیان را نشان دهند خوشحال میکند ولی نمیدانند از سوی دیگر در باتلاق دروغ و نیرنگ فرو میروند
پاسخحذفشاد باشی و تندرست
درود لینکت تصحیح شد پیروز باشی
پاسخحذفبا درود فراوان به نوشین عزیز بابت همه چیز متشکرم . و دست آریاییت را میفشارم امیدوارم همیشه موفق و سربلند باشی .
پاسخحذفجستار فوق زیبایی بود .
و از اینکه آیین های ما رو نشان میدهی بی نهایت سپاسگزام
شما را دعوت میکنم تا به تارنمای خود بیایید . جستاری پیرامون یلدا . و یلدا در شهرها ایران و کشورهای مختلف منتظر حضور آریایی و گفتار اهورایی ات هستم .
در پناه مهراهورا مزدا
روی گل شما به سرخی انار
شب شما به شیرینی هندوانه
خنده تون مثل پسته
و عمرتون به بلندی یلدا
خرد نگهدارت
در ضمن هر سه تارنمای شما لینک شد
درود
پاسخحذفوبلاگ من فیلتر شده است
آدرس جدید وبلاگ پاینده ایران:
www.persiapeople3.blogspot.com
We Stand To The End
پاینده ایران
نوشین عزیز
پاسخحذففرض کنیم که همه این مطالب درست باشد و این عمل در فقط 10 سال قبل از بعثت اتفاق افتاده و فقط در یک قبیله دیده شده و فقط یک نفر بوده که این کار را کرده است .
اول اینکه برای بار هزارم می گیوم که آیات قرآن شان نزول داشته و چون این عمل اتفاق افتاده آیات قرآن هم نازل شده است.حتی برای یک بار هم آیه نازل شده است.بسیاری از اتفاقات فقط یکبار اتفاق افتاده اند اما بلافاصله آیه ای نازل شده است.
دوم اینکه این عمل به قدری وحشیانه بوده است که اگر فقط یک بار هم اتفاق افتاده باشد باید جلوی آن گرفته می شده است.مثل سنگسار که از اول این انقلاب کثیف تاکنون به ندرت اتفاق افتاده اما به قدری وحشیانه است که صدای همه مردم دنیا را در می آورد.
سوم اینکه برخی از دکانداران دین(این فقط در دین اسلام و مذهب شیعه نیست که غلو میکنند در ادیان دیگر هم بسیار دیده شده که مثلا حتی برخی مسیحیان عیسی را بشر نمیدانند و او را پسر خدا می نامند) مخصوصا از فرقه شیعه برای دینشان خیلی غلو میکنند مثلا اینکه اگر امام حسین می خواست می توانست همه لشگریان کوفه را بکشد یا خیلی غلوهای دیگر.غلو کردن عده ای دکاندار متعصب جاهل ربطی به پیامبر و اسلام و قرآن و خدا و زیر سوال بردن آنها ندارد.
چهارم اینکه من هیچ جایی نخوانده ام که این عمل بین همه اعراب رواج داشته است.چون اگر اینطور بود الان هیچ عربی به وجود نمی آمد چون مادر نداشت.این عمل در بین برخی اعراب متعصب جاهل بوده است و من هم موافقم که زیاد در این ارتباط در کتابهای اسلامی تاریخی غلو شده است.اما اگر حتی یک مورد هم بوده نکته اینجاست که پس این عمل وجود داشته که آیه ای از قرآن در این مورد نازل شده است.
ممنون و موفق باشین
درود.
پاسخحذف((به یاد رضا فاضلی به روز شد)).
بدورد. پاینده ایران
سلام. همونطور که گفتی این قضیه مرتبط به یک یا حداکثر دو قبیله ی عرب میشده. در ثانی، آدم با متهم کردن دیگران، خودش پاک و مبرا نمیشه. بفرض که اصلاً عربها همشون دختراشون رو زنده به گور میکردن (کهع همچین چیزی غیر ممکنه. وگرنه دختر کمیاب میشد و هیچوقت اعراب نمیگذاشتن محمد 40 تا زن بگیره!). حبس کردن همسر در خانه تا زمان مرگ و کتک زدن او چه کم از زنده به گور کردن داره؟ اینکه خیلی راحت یه مرد مسلمون بتونه با 4 بار شهادت دادن، زنش رو به زنا متهم کنه؟ سنگسار؟...
پاسخحذفاین روش مفسرین و علما! دقیقاً همون روش احمدی نژاده که بهش میگن چرا دزدی کردی؟ میگه تو هم دزدی کردی! میگن چرا ملتو تو ایران میکشین؟ میگه تو کشور شما هم یه عده یه زن مسلمون رو کشتن!!
راستی آدرس وبلاگتون رو عوض کردم. هر دو وبلاگتون رو هم تو وبلاگ دیگرم لینک کردم (لینکش اینه:
پاسخحذفtaarikh.blogfa.com
بدرود
چنان چه در تاریخ ها نوشتن خیلی از افراد معروف فرزندانشان را زنده به گور کردند. مثلن عمر بن خطاب و پدر سیمه مادر عمار یاسر که خواهران سمیه را زنده به گور کرده بود ولی موقع زنده به گور کردن آخرین دخترش دست دختر انگشت پدرش را گرفته بود و بعد از خاک ریختن به آرامی دست که روی خاک بوده سرد میشه و انگشت را رها میکنه. این منظره اون قدر برای پدر سیمه غمناک بوده که تصمیم می گیره که دیگه به سرزنش های دیگران توجه نکنه و دخترانش را زنده به گور نکنه.
پاسخحذفبگذریم که همه ی این اسناد را قبول ندارید ولی یک سندی هست که خودتان جعلش کردید. نامه نگاری عمر و یزدگرد که روشنی عرب ها را کسانی معرفی می کنه که دخترانشان را زنده به گور می کنند و چاره ای ندارید جز این که بپذیریدش.
داستان سدا کردن از پشت پرده هم چنان چه تاریخ ها نوشته اند. افرادی با سدای بلند در شهر فریاد می زدند آی محمد که جلوه ی خیلی بدی داشته و منظور از این آیه این هست که پیامبر را با صفت هایی چون پیامبر خدا و.... نام ببرند و به شکل محمد خالی ننویسند.
نوشته اید در تاریخها نوشته اند آیا در تاریخها نوشته اند و یا در روایات و حدیث ها نوشته اند؟ لطفا" اسم تاریخهارا برایمان بنویسید و بگوئید
پاسخحذفma pirozim
پاسخحذفpayandeh iran
sar bezan
با درود به نوشین عزیز و سپاس از جستار نیکویت
پاسخحذفزنده بگور کردن دختران همان گونه که بیان کردی بین برخی از چادر نشینان تازی روا بوده.به دید من مهمترین سند آن هم نامه ی یزگرد ساسانی ست.اما این گونه که ماله کشان تازی نامه با آب و تاب از آن یاد میکنند نبوده.چون کیش تازی چیز نیکی برای بانوان به ارمغان نیاورده این ماله کشان رد زنده به گور کردن دختران رو به وسیله ی محمد توی بوق و کرنال کردن.دست آویز دیگری ندارند که به وسیله ی آن روی کردار های اهریمنیشون سر پوش بگذارند
مسعود عزیز هم به نکته ی بسیار بسیار جالبی اشاره کردند
در پناه اهورا
درود بر بانو نوشین . خواستم توی وبلاگ ایران و مطلب زیبای مسجد سلیمان پیغام بزارم که متأسفانه نیومد . خیلی خوشحالم که وقتی به روز می کنی من رو خیبر می کنی . نمی دونستم مسجد سلیمان انقدر توی تاریخ شاخ بوده .
پاسخحذفاما درباره این مطلبت باید بگم که درست می گی شاید زنده به گور کردن در همه ی قبایل نبوده ولی باید بپذیریم که اعراب دید خوبی نسبت به زنان نداشتند و من فکر می کنم این موضوع باعث شده که در زمان های بعد برای مثال دوران بنی امیه نژاد پرست بار دیگر این دید اعراب نسبت به زنان این بار در قالب اسلام تحمیل شود . البته این نظر من هست . سپاس و بدرود
آقای عزیز یا یک عرب دختر زنده بگور کرده یا هزار عرب،آن چیز که خیلی مهم است به نظر بنده فرهنگ ملی این کشور است که بدست همین اعراب زنده بگور شده است
پاسخحذفیک کمی اگه از عفل استفاده کنید خواهید فهمید که جهان مالکی دارد وروز حسابی در پیش داریم زندگی بدون هدف وپوچ وبی معناست واگر روز حسابی نبود اینکه انسانها متولدمیشدند و پس ازسپری کردن ایامی میمردند این زندگی پوچ بود
پاسخحذف