شاعران و نویسندگان گذشته و معاصر ضد دین و خدا و علی در ایران:
این مسئله فرصتی بدست روحانیون داد تا همه این شخصیتها را مسلمان دو آتشه معرفی کنند.
آیا میدانید حافظ در اواخر عمرش یک بیدین کامل بود؟ آیا میدانید فردوسی تا چه حد از اسلام و اعراب بیزار بود؟ آیا میدانید چرا کار خیام به بیدینی و بیخدایی کشید؟
فردوسی:
میتوان گفت پس از کورش کبیر ، فردوسی بزرگترین مرد تاریخ ایران است . ما خیلی به او مدیون هستیم. او اگر نبود ما الان به زبان زشت عربی حرف میزدیم. همانطور که مصر با آن تاریخ کهن، زبانش در اثر حمله اعراب، عربی شد . همانطور که لبنان و عراق و ... شدند. آنها فردوسی نداشتند و خوشبختانه ما داشتیم. این مرد خار چشم اعراب و دشمنان ایران از جمله همین آخوندهاست و دلیلش هم همین است که نگذاشت ما عرب زبان شویم ...
در طی این سالها اسلامیون دروغهای زیادی به فردوسی نسبت دادند . اصولا چون محمد دروغ و خدعه را مجاز میدانست جانشینانش هم وقتی زورشان به کسی نمیرسد از در تخریب شخصیت و دروغگویی وارد میشوند.
بعداز فردوسی یک سری شعر از جمله اشعار مربوط به علی (که دربالا مطرح شد) توسط کسانی که نمیخواستند آثار فردوسی بدست مسلمین نابودشود به انتهای شاهنامه افزوده شد که البته همگی متضاد اشعار اصلی فردوسی بود.
فردوسی آنچنان از اسلام و اعراب و کلمات عربی بیزار بود که کوشش کرد تا جایی که ممکن است از کلمات عربی در شاهنامه استفاده نکند. تعداد کلمات عربی در کل شاهنامه کمتر از صد کلمه است.
در پایان شاهنامه قدیمی امیربهادر (چاپ سنگی) یک بخش ملحقات و یک بخش هجونامه وجوددارد که هیچیک گفته های فردوسی نیست و کسی که شاهنامه خوانده باشد و کوچکترین شناختی از فردوسی داشته باشد به راحتی میتواند با یک مقایسه ساده بین شعرهای دیگر فردوسی با این شعرها بفهمد که جریان چیست. در این فایل برخی از این اشعار تقلبی با دلایل کامل به شما معرفی خواهندشد
خواندن اشعار فردوسی به خوبی نشان میدهد که نه تنها به اسلام باور نداشت بلکه حتی به وجود خدا بعنوان یک موجودتوانا اعتقادی نداشته است
حافظ
حافظ پروسه کفر را مثل بسیاری از ما بطور تدریجی طی کرد.او در ابتدا یک مسلمان دو آتشه بود که قرآن را حفظ کرده بود. اما در اثر همین مطالعه قرآن کم کم به مرحله شک رسید و در مرحله سوم زندگیش به جایی رسید که متوجه دروغ بودن روز قیامت و خدا شد و در سالهای پایانی عمر یک بیخدای تمام عیار بود. اما از ترس فرمانروایان وحشی مسلمانی مانند "امیر مبارزالدین" و "شاه شجاع" هرگز جرات نکرد بسیاری اشعارش را قبل از مرگ منتشرکند و دیوان اشعارش پس از مرگ او منتشر شد.
اشعار حافظ هر سه مرحله زندگی او را بخوبی نشان میدهد . اما آخوندها سعی کردند همواره اشعار مرحله اول زندگی حافظ را بیان کنند و نشان دهند که او تمام عمرش یک مسلمان حافظ قرآن بوده است!!!.
در اینجا باشنیدن این فایلها بهتر حافظ را خواهید شناخت.
خیام
در مورد الحاد و بیخدایی ، حکیم خیام نیشابوری سرآمد همه است و نیاز به توضیح ندارد. او شاید با سرعت خیلی بیش از سایر شعرای دیگر به بیخدایی رسید .چون ریاضیدان و ستاره شناس بود و بیش از سایرین با علم و دانش سروکار داشت. هرچند طبق معمول او هم از ترس اسلامیون آدمکش، اشعارش را در زمان زنده بودنش منتشر نکرد.
روحانیون اسلامی، خیام را یک میخواره معرفی کرده اند که شب و روز مست بود. حالا من نمیدانم یک آدم دائم الخمر چگونه میتوانست اینهمه فرمولهای ریاضی را بنام خودش ثبت کند و یا تقویم به این دقیقی درست کند و یا اینهمه اکتشافات در زمینه نجوم انجام دهد؟
حتما همه شما این داستان مسخره را از زبان آخوندها شنیده اید که یک روز که خیام درحال کفرگویی بود خدا چهره اش را بخاطر کلمات کفرآمیزش سیاه کرد !! و بعد خیام از کفرگویی دست میکشد و طلب مغفرت میکند! و دوباره صورتش سفید میشود!!! حالا باید از این آخوندهای رذل و دروغگو پرسید که پس چرا الان صورت من و سایر وبلاگنویسان بیخدا سیاه نمیشود؟ احتمالا خدا تازگیها دیگر عرضه اینجور قدرت نمایی ها را از دست داده است!!
نویسندگان مشهور گذشته و معاصر ضد دین و خدا
ضدیت و نبرد ابونصر فارابی ، ابوعلی سینا ، رازی و ابوریحان بیرونی با اسلام و دنیای پس از مرگ – رضا فاضلی
و حالا برویم به سراغ شاعران معاصر:
به مسلمانها توصیه میکنم حتما این فایل شنیدنی را گوش کنند
سعیدی سیرجانی شاعر توانای ایرانی زمانی که به وجود خدا شک کرد با شجاعت تمام آن را ابراز کرد و شعری با عنوان"خداناشناس" سرود و همان شعر، بهانه ای شد تا اسلامیون جمهوری کثیف و اسلامی (در دوران ریاست جمهوری همان خاتمی روباه صفت که با آن خنده های نفرت انگیزش حرف از گفتگوی تمدنها میزد) ، این شاعر گرانمایه را به جرم الحاد به زندان بیندازند و سرانجام این انسان وارسته و ارزشمند توسط سعید امامی بوسیله شیاف پتاسیم مورد شکنجه قرار گرفت و در حالی که از شدت درد پرپر میزد جان داد.
از شعرای دیگری که جرات ابراز بیخدایی را به خود داد بانو هما میر افشار است که سالها پیش از انقلاب و در دورانی که مردم ایران بدلیل وجود خاندان پهلوی هنوز سختیهای اسلام را نچشیده بودند و از نظر عقیدتی بسیار در گمراهی و خرافات به سر میبردند، این بانوی خردمند شعری در اعتراض به خدا و حرکات ابلهانه این موجود خیالی سرود که آنرا در فایل زیر خواهید شنید
http://mpahlavi193.blogspot.com/
این مطلب به تاریخ پنجشنبه اورمزد شید12 فروردین ماه 2569شاهنشاهی برابر با
12فروردین ماه 1389شمسی تحمیلی تازی و تازی پرستان نوشته شد.
درود نوشین عزیز
پاسخحذفممنون از لطفت ... به امید اینکه همه ی زنان و دختران ایرانی مثل تو ، با خرد و اندیشه و ذات ایرانیشون به جنگ خرافات و دین اعراب پلید برن
این مطلب بسیار عالی رو مدتی قبل در وبلاگ مانی عزیز دیده بودم ... اما مرورش خالی از لطف نبود البته به تعداد این شعرا میشه باز هم اضافه کرد آثار الحاد در اشعار سعدی و عطار و مولوی هم وجود داره
پیروز و سربلند باشی
اميدوارم به زودي بتونم تمام اين فايلها را دانلود كنم. صحبتهاي استاد رضا فاضلي واقعاً شنيدني و آموختنيست
پاسخحذفيك شعر هم از سيمين بهبهاني تو يكي از وبلاگها خوندم واقعاً عالي بود. درضمن اون شعري كه قبلاً بهت گفته بودم از شهريار هست و درباره ي حجاب، الآن گذاشتم تو وبلاگم. فرصت كردي يه سر بزن
بدرود
درود
پاسخحذفاز جمع شاعران بزرگ ایرانی اگر مولوی و سعدی رو کنار بذاریم که عقاید اسلامی شدیدی داشتند و البته اسلام اونها خیلی از اسلام ناب محمدی بهتر بوده سایرین مانند فردوسی بزرگ و خیام و حافظ و ناصر خسرو و عطار عقاید اسلامی نداشتن.
در شعر معاصر هم بزرگانی مانند پروین اعتصامی و مهدی اخوان ثالث و ایرج میرزا و سعیدی سیرجانی کاملا بر علیه اسلام ناب محمدی بودند.
پیروز باشی. پاینده ایران
درود بر شما جالب بود
پاسخحذفنوشین عزیز
پاسخحذفدر کامنتی که در وبلاگم، در مورد این پست خود چنین نوشتی:
«آقاي فاطمي من بيشتر اين مطلب را بخاطر بعضي از حرفهاي شما اينجا گذاشتم و خيلي دلم ميخواد شما با سر فرصت به وبلاگ من بيآئيد و فايلها را دانلود کنيد و با سر فرصت گوش دهيد و نظر خود را بگوئيد»
از لطف شما ممنونم. ايراد اساسي شما اينه كه بدون داشتن تخصص لازم مطالب ضد دين را از سايتهاي گوناگون كپي و از دم در وبلاگت ميذاري. برای همینه که در بحثها خیلی کم میاری و نمیتونی از حرفهات دفاع کنی. بحثهای متعدد در وبلاگم باشما داشتم. خوانندگان می توانند مراجعه کنند.
يکي از سخنرانيهاي رضا فاضلي رو از وبلاگت دانلود کردم. با اين سخن آغاز ميشه: «علي بن ابي طالب با دست مبارکش هفتصد نفر رو گردن زد. اصغرقاتل ده نفر رو کشته بود هشت نفر رو کشته بود اون بلاها رو سرش آوردن. مگه آدم با آدم فرق مي کنه؟!»
طبق گفته ي رضا فاضلي وقتي عراقيها به ايران حمله کردن و مي خواستن ايرانو بگيرن ما نبايد اونهارو مي کشتيم! چون: «مگه آدم با آدم فرق ميکنه؟!»
در تلويزيون در نمايش طنزي ديدم که ميزبان گفت: براي مهمان خيار بياريد. گفتن: خيارشور داريم. گفت: عيبي نداره خيار خياره!
فاضلي توجه نداره که قاتل با قاتل فرق مي کنه؛ مقتول با مقتول فرق مي کنه. بايد دليل قتل هفتصد نفر رو بررسي مي کرد. همین فاضلی که زیر علم رژیم گذشته سینه می زد، مگر به دست آن رژیم افرادی کشته نشدند؟ چرا رژیم سابق را با منطق «مگه آدم با آدم فرق ميکنه؟!» سرزنش نمیکرد؟!
فاضلی شخصي فحاش بود و علمي صحبت نمي کرد. حيف است انسان وقتش را صرف گوش دادن به صحبتهاي او کند.
چرا به ایمیلهایم جواب نمیدی؟
پاسخحذفآقای محترم لطفاً کمی تفکر بدور از خرافه باوری یا اعتقادات دو آتشه داشته باشید اسلام باید در زمان فتوحات جهانی میبود که میتوانستید قدرت خدایی به دان بدهید درغیر اینصورت کشور گشایی بیش نبود که توام با خشونت،قتل عام و جنایت به کرسی نشست و لطفا طرفداری از آن همه جنایت که در حق مردم ایران روا شد نکنید
حذفدر جواب به آقای فاطمی
پاسخحذفآقاي فاطمي اين بزرگان اسلام شما (و بقيه ايرانيان مثل شما) بزرگترين توهين را به بزرگي و ارزشهاي ايرانيان كرده اند طوري كه يك آخوندي مجبور شده است بگويد ما به ارزشهاي ايرانيان توهين نكرديم الان بيشتر توضيح ميدم :
بايد بگويم هم اعراب به نام اسلام با امرايشان به نامهاي عمر و بقيه سرداران ديگر... و داماد محمد رسول خدا علي ابن ابيطالب و دو پسرش امام هاي عزيز شيعيان به نامهاي امام حسن و امام حسين به ايرانيان توهين كردند و هم اين آخوندها كه خود را دنباله محمد و اسلامش ميدانند به ما ايرانيان توهين كرده اند ولي ما بايد هيچ به آنها نگوئيم (نه جنگ خونين كنيم كه نميكنيم چون بي وجداني و بد است و نه جنگ نرم كنيم)نه به اسلام و نه به شيعه و نه به امراي اسلام و شيعه ما ايرانيان كه خودتم يكي از اين ايرانيان هستيد چقدر بدبختيم هيچ جوري نميتوانيم بگوئيم بابا ما ايرانيان متمدن و هنرمند بوديم و ... (درد دلم را نگويم بهتر است )من جوابي به مطلب گذشته شما داده ام ( كه شما آنرا توهين به مقدساتي ميدانيد كه خودش بزرگ توهين كنندگان است) ولي دوباره اينجا مينويسم شما قاتل را با مقتول مقايسه كرده ايد يعني بقول اعراب (كثيف سوسمار خور بياباني/ اينها فحش نيست اعراب اينطور هستند) قياس مع الغير كرده ايدباز تكرار ميكنم قياس آقاي فاضلي دو حمله كننده هست با يكديگر اصغر قاتل در زمان گذشته به اشخاصي حمله كرد و بدلايل شخصي كشتشان علي ابن ابيطالب و دو پسرش هم براي بزرگي اعراب ولي با نام اسلام به ايرانيان حمله كردند و ارزشهاي ما را به حراج بردند هردو مرتكب قتل شده اند قتل به هيچ روي جايز نيست حمله كننده را بايد گرفت و جوابش را داد چه به نام خدا باشد چه به دلايل شخصي هردو قاتل هستند كسي حق ندارد به نفس كسي حمله كند و سرش را كه عزيز ترين چيز روي بدن است ببرد تا به آرزوهايش برسد اگر اينطور درست بود الان من بايد به شما حمله كنم و سرتان را ببرم و يا شما به من حمله كنيد اما ما فقط جنگ نرم بقول شما باهم ميكنيم نه حملات خونين و دور از عقل حتي به نام خدا هم به يكديگر حمله نميكنيم چون هردو وجدان انسانيمان بيدار است پناه بردن به اين خداي اسلام همين بلا را سر آدم ميآورد كه آدم فكر ميكند در راه خدا ميشود جنگيد و خون راه انداخت اين خدا چشم وجدان انسانها را كور كرده است ( شما يكي از اين كور شده هاي اسلامي هستيد چون وعده بهشت را هم در فكرتان نهادينه كرده ايد)
و حالا در مورد جنگ هشت ساله در اين جنگ به ايرانيان حمله شده بود در نتيجه ما ايرانيان وظيفه ملي ميهني ما و وجدانيمان ايجاب ميكرده برويم و با آنها مقابله به مثل كنيم و كشتند ماهم بكشيمشان اين كار قتل نيست دفاع هست شما دفاع در مقابل دشمن را به حملات علي ابن ابيطالب و دو پسرش مقايسه كرده ايد كه
قياس مع الغير است
درپايان به خاطر اينكه شما مرتب نوشته هاي منو سوئ تعبير ميكنيد و مينويسيد كه من چون توهين كرده ام مطلب را منتشر نميكنيد يك كپي از اين مطلب را بطور كامل درجواب شما در زير نوشته تان در وبلاگم قسمت نديدگاهها ميگذارم تا شما ديگه نتوانيد از اين ترفند استفاده كنيد و به ديگران بيخبر از نيت شما بگوئيد فلاني به اسلام فحش داده
جناب با این صحبت های زیبای شما متوجه شدم که حتی اگه یکی به ناموس شما تجاوز کنه و بعد بکشتش شما چون معتقدی که هیچ کس نباید بمیره بنابراین به طرف هیچ کاری نداری چون نباید بکشیش و اگرنه شما قاتلی و هیچ فرقی بین تو و اونی که به ناموست تجاوز کرده هیچ فرقی نیس🤔🤔این چه حرف احمقانه ای هست جنااااب بشر دوستانه
حذفسلام نوشین عزیز
پاسخحذفباز هم مثل همیشه عالی بود به امید روزی که با ازادی کامل این مطالب و به عموم مردم بگیم.
پیروز و پایدار باشی
درود
پاسخحذفنوشین گرامی بسیار آموزنده بود.البته من هم پیش تر اینها را در وبلاگ مانی خوانده بودم
سر امد همه ی این خرده گیرها و خردگرایان زکریای رازی و خیام بودند.البته من درباره ی ناصر خسرو نمیدانستم.زیاد هم با سروده هایش آشنا نیستم.فقط در اندازه ی کتاب های درسی
ولی اینگونه که دریافته ام سعدی و مولوی کاملا مسلمان بودند.ولی مسلمان ایرانی.اسلامی که این دو به آن باور داشتند بسیار زیبا و پسندیده بود.اینها را میتوان از حکایات گلستان و دنیای آرمانی که سعدی در بوستان خود به آن پرداخته و سروده های مثنوی مولوی دریافت.درست است که ایرانیان به مثنوی مولوی نام قرآن عجم داده اند ولی این قرآن کجا و تازی نامه ی تازیان کجا!!
در پناه اهورا
درود
پاسخحذفمانند همیشه روشنگرانه و سرشار از اطلاعات مفید.دست مریزاد.
الف) من مدافع رفتار عمر نيستم. اما شما بگوييد که امام علي(ع) در چه واقعه اي ديگران را بي دليل و تنها بر سر اسلام، کشت؟
پاسخحذفب) از زندگي زرتشت سخن گفتي. اما بارها در بحث ها نشان داديم که هيچ چيز قابل اعتماد از زرتشت نرسيده نه سخني از او و نه سرگذشت او. زندگي او آنقدر در هاله اي از ابهام است که بعضي معتقدند زرتشت شخصيتي خيالي است.
ج) اصحاب با پسربچه ها چه کردند؟ مستند بگو.
د) مي گويي: در وبلاگم فلان و بهمان نوشتم اما گفته هايت بدون مدرک است يا فقط نامي از کتابي چندين جلدي بردي که نمي توان مطلب شما را از آن يافت. اگر بنا باشه بدون مدرک حرف بزنيم حرف در اينترنت زياد ميتوان جمع کرد.
هـ) ميگي: «علت کشته شدن هفتصد نفر بدست امام علي رسيدن به تاج و تخت و بزرگي و از بين بردن ارزشهاي ايرانيان و بدست آوردن گنجهاي ايرانيان بوده»
اين حرفها نيازمند سند و مدرک تاريخي است. اما تاريخ، خلاف آن را گواهي مي دهد. در همان زماني که امام علي تقريبا بر نيمي از کره زمين حکومت مي کرد داشت کفشش را وصله مي زد. از ابن عباس پرسيد: اين چقدر مي ارزه؟ جواب داد: هيچ. امام فرمود: بخدا قسم در نظر من ارزش اين کفش از حکومت برشما بيشتره مگر بتونم حقي را اقامه کنم يا باطلي را دور کنم. (نهج البلاغه، خطبه 33)
مي دانيم که پيامبر(ص) فدک را به حضرت فاطمه(س) بخشيد اما ابوبکر آن را گرفت. وقتي که امام علي(ع) به حکومت رسيد به آساني مي توانست فدک را برگرداند اما حضرت در مورد علت برنگرداندن آن گفت: فدک و غيرفدک را ميخواهم چه کنم در حالي که فردا آرامگاه انسان قبري تاريک است؟ (نهج البلاغه، نامه 45)
از اينجا معلوم ميشه که حرکت حضرت فاطمه(س) و امام علي(ع) براي گرفتن فدک در زمان ابوبکر در واقع حرکتي سياسي بوده براي روشن کردن ماهيت خلفا.
من فقط به دو نمونه از رفتار حضرت علي(ع) اشاره کردم از اين رفتارهاي امام علي در تاريخ فراوان است. آيا امام علي با اين روحيه به دنبال تاج و تخت و ... بود؟ چيزهايي که من و شما مي نويسيم نبايد بي حساب و کتاب باشه. ممکنه افراد کم اطلاع با ديدن اين حرفهايتان به اشتباه بيفتن. شما در سن و سالي هستي که عادتا نشانه هاي سالمندي مانند دردهاي عضلاني بايد شروع شده باشه بايد بيشتر به فکر قيامت باشيم. فرداي قيامت حتما بايد جوابگوي اين نوشته هايمان در وبلاگها باشيم. يقينا گناه اين نسبتهاي ناروا و بي مدرک که به بزرگاني چون امام علي ميدهي و مجازات آنها در قيامت، بسيار سنگين تر از گناهاني چون زنا و امثال آن است چون شما به راحتي با دين مردم بازي مي کني. اگر احتمال وجود قيامت هم بدهيم بايد دست از اين حرفها برمي داريم. اگر وقتي که مي خواهي به خانه بروي بچه يا ديوانه اي به شما بگه: دزد در خانه ات است، احتياط مي کني و به حرفش ترتيب اثر مي دهي اما ميليونها بلکه ميلياردها انسان و پيامبراني چون زرتشت به واقعيت داشتن قيامت گواهي داده اند، اما شما هيچ اعتنا نمي کني؟! عقل اقتضاي احتياط داره. به فرض که قيامت يقينا نباشه اما وجدان و عقل انسان نبايد اجازه ي نوشتن هرچيزي رو بده.
و) اگر افرادي مثل طالبان از احکام اسلام سوء استفاده مي کنند يا بد برداشت مي کنند، تقصير اسلام نيست و نبايد بگيم: چرا اسلام چنين گفته که ديگران سوء استفاده کنند؟ اين مثل اين مي ماند که کسي ادعا کند که نبايد دانش پزشکي بوجود مي آمد و دانشگاهها نبايد اين علم را تدريس کنند چون بعضي پزشکان سوء استفاده مي کنند.
ز) در مورد حضور امام علي و امام حسن و امام حسين(ع) در جنگ با ايران در پست «حضور امامان شيعه در جنگ اعراب با ايران» با دليل نشان داديم که به اين نقلها نمي توان اعتماد کرد (متن شماره 2 در آن پست بيشتر مورد تأکيد است) تکرار نمي کنم.
درود بر دخت کورش بزرگ
پاسخحذفاول فردوسی خیلی خیلی خیلی بزرگ تر از این حرف هاس که اسم فرد کثیفی به
نام علی رو تو کتابش بیاره
خوب میرسیم به سراغ حافظ که به نظر من بعد از فردوسی خدای دوم شاعر هاست
اینه حتما مبدونی که خیلی از شعرهای حاهظ رو حذف کرده اند یا به اون
اظافه که معروف ترین ساغی نامه هست که اثری از اون نیست .
حافظ را بیرون از شیراز به خاک سپردند چون اون مسلمان نبود
بیا ساقی آن می که حال آورد
کرامت فزاید و کمال آورد
به من ده که بس بی دل افتاده ام وز این
هر دو بی حاصل افتاده ام
بیا ساغی آن می که عکسش ز جا به
کیخسرو و جم فرستد پیام
. و
گویند بهشت با حور خوش هست من می گویم که آب انگور خوش هست این نفد بگیر
و دست ار آن نسیه بدار آواز دهل شنیدن از دور خوش هست
این هست خیام ما
وناصر خسرو و دیگران را می ستایم و ارزو میکنم ای کاش در میان آنها بودم
زنده بود رضا فاضلی که مردم ایران را از بی خردی نجات داد.
زنده باد نوشین عزیز که هنوز را پدر خرد ایران را ادامه می دهد . فلمت
ماندگار وپاینده
آنفدر خوب و عزیزی که به هنگام وداع حیقم آید که تو را دست خدا بسپارم
خرد نگهدارت
سلام نوشین عزیز وبلاگ جالبی داری به من هم سری بزن خوشحال میشم. این وبلاگ رو تازه شروع کردم و قصد دارم بیشتر توش کاریکاتور بذارم امیدوارم خوشت بیاد.
پاسخحذفمن لینکت کردم.