|
اظهارات احمدی نژاد بلافاصله پس از تسلیم نامه ایران به مدیرکل سازمان بین المللی انرژی اتمی، که علی اصغر سلطانیه (سفیر و نماینده دائم ایران در آژانس)، طی آن آمادگی ایران را برای از سرگیری مذاکرات هسته ای "بدون هیچ پیش شرطی" اعلام کرده بود، چیزی بیش از دهن کجی به مواضع رسمی کشور و تشدید بدبینی بین المللی به برنامه های اتمی ایران نبود، که ادعای برنامه های هسته ای صلح آمیز و شفافش، سالهاست - بدلیل بازیها و شعارها- مورد تردید جامعه جهانی قرار گرفته است.
اسفندماه سال گذشته، محمد خاتمی سیاست خارجی شعاری، دوگانه و ماجراجویانۀ دولت محمود احمدی نژاد در سطح منطقه و جامعه جهانی را مورد اشاره قرار داده و خواستار پرهیز دولت از تداوم سیاست خارجی ماجراجویانه شده بود.
هزینه های مورد اشاره محمد خاتمی چیزی نبود مگر همان که بواسطه عملکرد و سیاست های محمود احمدی نژاد، برای اولین بار بزرگترین اجماع جهانی در تاریخ سازمان ملل علیه یک کشور - و آنهم ایران - صورت گرفت و برای اولین بار در تاریخ، پرونده ایران به عنوان متهم به شورای امنیت رفت، تا با صدور پنج قطعنامه (چهار قطعنامه تحریم)، بعنوان قاضی ارشد سازمان ملل، جامعه جهانی را روبروی ایران قرار دهد.
ناگفته پیداست تداوم سیاست خارجی ماجراجویانه دولتِ نزدیک به محافل امنیتی و سپاه، و رئیس دولت علاقه مند به تیتر یک رسانه ها، در یک جمع جبری اتحاد و اجماع دیگر كشورها – حتی کشورهای مدعی دوستی- بر علیه ایران را تشدید کرده و از سوی دیگر میزان انزوای جهانی و منطقه ای ایران را دامن زده است.
محمود احمدی نژاد طی پنج سالی که گذشت سعی کرد با استفاده از کاراکتر و ادبیاتی متفاوت با پرنسیب یک رئیس جمهور، در داخل و حتی سطح بین المللی در درجه اول جلب توجه کند و در درجه دوم، با استفاده از چاشنی فحش و واژه های رکیک کوچه بازاری و همچنین ادا های تمسخرآمیز، "دیپلماسی عمومی" خود را به نمایش عموم بگذارد.
اگر سیاست خارجی دولت احمدی نژاد را که غالبا متاثر از مشاورین و حلقه های پرده نشین وی می باشد، بتوان روی منحنی ساده ای ترسیم کرد، چگالی آن در نقاطی چون "تمسخر"، "رجز خوانی و تهدید"، "تشر" و درنهایت تمنای مذاکره"، قابل رویت و تامل خواهد بود.
آغاز به کاری طوفانی:
روی کار آمدن دولت احمدی نژاد، باعث تغییراتی در ترکیب نهادهای گوناگون زیر مجموعه دولت، ازجمله تغییراتی در ترکیب نهادهای تصمیم سازی سیاست خارجی ایران شد. در یکی از بحث انگیز ترین این تغییرات، دولت با تغییر درترکیب شورای عالی امنیت ملی، علی لاریجانی را جایگزین حسن روحانی، رئیس تیم مذاکره کننده اتمی ایران کرد و اعضای تیم مذاکرات هستهای ایران کاملاً تغییر کرد. در بدنه دستگاه دیپلماسی ایران نیز تغییراتی صورت گرفت. برای مثال حدود ۴۰ سفیر ایران در سایر کشورها، ازجمله بیشتر سفرای ایران در کشورهای اروپایی به تهران فراخوانده شدند تا چهرههای خاصی جایگزین آنها شوند.
مانور اولیۀ هسته ای:
پروسه برنامه اتمی ایران نیز که از سالهای قبل از انقلاب آغاز و پس از توقفی ۱۰ ساله (ناشی از انقلاب و جنگ) مجددا دنبال شد، در دولت احمدی نژاد سعی گردید به نام وی تمام شود و حکم قهرمانی این ماجرا را بنام وی امضا کند.
گفتنی است دست یابی ایران به غنی سازی اورانیوم نیز، در ماههای آخر دولت اصلاحات صورت گرفت، که آن نیز باعث تحریم ایران نگردید، چرا که توسط رییس جمهور وقت اعلام شد و ایران در این زمینه شفافیت نشان داد. اما در جریان راه اندازی رسمی سانتریفیوژها برای تولید کیک زرد در نطنز و جشن هستهای که با پروپاگاندای دولت احمدی نژاد (در دولت نهم) و همزمان چنگ و دندان نشان دادن به اسراییل و آمریکا صورت گرفت، فصلی نو در پرونده اتمی ایران باز شد.
لازم به ذکر است هیچ تحریمی (پیرامون مسئله اتمی) در دوره خاتمی علیه ایران شكل نگرفت و پرونده ایران به شورای امنیت نرفت و سیاست خارجی واقع گرایانه دولت خاتمی به گونه ای بود كه توانست در حین رسیدگی به پرونده هسته ای رابطه اش را با جامعه جهانی حفظ كند.
نمایش هولوکاست:
سیاست خارجی ماجراجویانه و بحران ساز احمدی نژاد که برای حل یک بحران، علاقه مند به ایجاد بحرانی جدیدتر بود، بازی دیگری را با بازی گردانی محمدعلی رامین (مشاور رئیس دولت در امر هولوکاست) آغاز کرد، تا بتواند در اوج آغاز بحران هسته ای، آنرا تحت الشعاع قرار بدهد؛ اما اوضاع را در سطح جهان بدتر از گذشته کرد.
رئیس دولت عاشق تیتر شدن در رسانه های جهان - حتی در زیمباوه- براحتی توانست تصویر نازیبا، بحران ساز، ماجراجو و صلح ستیزی را از ایران به نمایش بگذارد.
محسن امین زاده، معاون سابق وزارت خارجه ایران در دولت اصلاحات، پیرامون این بازیِ رئیس دولت گفته بود "در طول تاریخ سازمان ملل، تنها دو قطعنامه مصوب مجمع عمومی سازمان ملل با اتفاق آرا، به نام دو رئیس جمهور ایران ثبت شده است. قطعنامه اول درخصوص پیشنهاد خاتمی مبنی برتعیین سال ٢۰۰١ میلادی به عنوان سال تمدن ها بود، که به دلیل اعتبار و اهمیت و جهان شمولی پیشنهاد، همه كشورهای جهان، حتی مخالفان ایران، از پیشنهاد خاتمی حمایت كردند و بازتاب زیادی داشت.
و قطعنامه دوم علیه اظهارات رئیس جمهور ایران و درمورد هولوكاست و به منظور به رسمیت شناخته شدن همیشگی هولوكاست پس از سخنان احمدی نژاد بود.
*همه كشورهای جهان - از جمله دوستان ایران- برعلیه نظر رئیس جمهور ایران رای دادند و بزرگترین پیروزی برای اسراییل در مجمع عمومی سازمان ملل متحد محقق شد.
احمدینژاد در جریان این پرده از نمایش خود، طی کنفرانسی تحت عنوان «جهان بدون صهیونیسم»، گفته بود که "انشاءالله به خواست خداوند شاهد جهانی بدون آمریکا و صهیونسیم خواهیم بود." و تاکید کرد "اسرائیل به زودی از نقشه جغرافیا حذف خواهد شد."
در بازی پرده های دیگر این نمایش، احمدی نژاد با افسانه خواندن کشتار یهودیان، در اردوگاههای مرگ آلمان نازی، این مسئله تاریخی را زیر سؤال برد و در گام بعدی خواستار جابه جایی اسراییل شد.
مسئله فلسطین و اسراییل:
در مورد بحران فلسطینیان و اسراییل نیز، دولت احمدی نژاد سعی کرد خود را شاگرد اول این بحران جا بزند و در این رهگذر، از گروههای فلسطینی ها هم تندتر موضع گیری کرد و مانور داد.
بنا به اظهارات محسن امین زاده، "مواضع خاتمی در حمایت از فلسطینیان خیلی محكم تر از احمدی نژاد بود و حتی وقتی تونی بلر بعد از حادثه ١١ سپتامبر با خاتمی تماس گرفت تا بر سر مساله مبارزه با تروریست، ایران به جامعه بین المللی كمك كند، خاتمی هم برای بلر شرط گذاشت و گفت ما به شرطی می توانیم كمك كنیم كه لبنانی ها و فلسطینی ها را كنار گروه های تروریستی مثل القاعده نگذارید چرا كه اینها برای دفاع از حقوق انسانی شان می جنگند و این موضوع با جنایات طالبان و القاعده بسیار متفاوت است."
در نمونه ای دیگر، ماجرای اخیر غزه نشان داد در موضعگیری های تند و شعار علیه اسرائیل، این محمود احمدی نژاد است که دوست دارد شهرت جهانی پیدا کند، اما آنکه عرب ها قهرمانش می دانند، رجب طیب اردوغان، رئیس دولت ترکیه است.
گرچه احمدی نژاد به دلیل بیانات تند ضداسرائیلی و ضدآمریکایی سعی کرد میان بخش بزرگی از توده های جهان عرب محبوبیت کسب کند و نام آنرا "دیپلماسی عمومی" بگذارد، اما عرب ها برای اردوغان بیشتر هورا کشیده و فریاد "شکراً شکراً" سر دادند، آن هم در حالی که او هیچگاه خواستار ریشه کن کردن اسرائیل نشده بود.
و نکته جالب توجه تر اینکه با وجود نقشی که جمهوری اسلامی سعی کرد در پایان دادن به اشغال جنوب لبنان ایفا کند و هر گوشۀ آن کشور نشانه ای است از کمک ایران به بازسازیهای جنگی، اما در بازارهای لبنان، کالاهای ایرانی در برابر کالاهای ترکیه تقریبا وجود ندارند، به همان اندازه که کمکهای ترکیه به لبنان و گروههای لبنانی، در مقابل کمکهای گشاده دستانه ایران هرگز به چشم نخواهد آمد.
کمی این سو تر در سوریه نیز، تجار کشورهای همسایۀ آن کشور بودند که هر روز پای قرارداد سودآور تازه ای را در آنجا و کشورهای عربی امضا کردند و در کشوری همچون سوریه که سالها چرخ اقتصادش با پول زائران ایرانی و نفت رایگان ایران چرخیده بود، این شهروندان ترکیه بودند که ابتدائا بدون روادید توانستند به سوریه بروند و بعد ایرانیان.
و این نشان داد ماجراجویی با اصولی بودن در سیاست خارجی متفاوت است؛ چرا که ماجراجویی، به سیاست خارجی و منافع ملی ضربه های جدی و جبران ناپذیری خواهد زد.
نامه نگاری های شعاری و بی نتیجه:
در ششمین ماه از ریاست جمهوری احمدینژاد، اعلام شد که رییس جمهور ایران (احمدینژاد) نامهای برای سران کشورهای جهان مینویسد. این خبر ابتدا مورد توجه محافل خبری جهان قرار گرفت و وقتی روشن شد که مخاطب اولین نامه احمدینژاد، جورج بوش رئیس جمهور آمریکا است، تحلیل و تفسیرها درباره متن آن شدت گرفت. وزارت خارجه آمریکا در اولین واکنش به نامه احمدینژاد، آن را "تلاشی ضعیف" برای گفتگو با آمریکا خواند.اما نامه هجده صفحهای با استقبال سرد مقامات آمریکایی همراه بود. بگفته مقامات کاخ سفید نامه وی حاوی پیامی نبود و در حقیقت هیچ پیشنهاد مشخص سیاسی در آن نبود.
ناگفته نماند احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان در خطابه نماز جمعه خود، نامه محمود احمدینژاد به رییس جمهوری آمریکا را "عملی فوق العاده" و از "الهامات خدا" خواند.
در همین حال کاخ سفید در موضعی رسمی اعلام کرد که به نامه احمدینژاد جوابی داده نمیشود.
احمدی نژاد سپس به آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان و پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر کاتولیکهای جهان نامه نوشت که در حقیقت تکرار مفاهیمی شعاری بود؛ و هر دو نامه بدون جواب ماند.
در تاریخ ۲۷ آبانماه ۱۳۸۶ نیز، سخنگوی کاخ الیزه اعلام کرد که نامهای از محمود احمدی نژاد خطاب به سارکوزی رییس جمهور فرانسه ارسال شدهاست. وجود این نامه از سوی دفتر احمدی نژاد تایید شد و مفاد آن از سوی ایران برقراری روابط دوجانبه و موضوع هستهای ایران اعلام گردید. سخنگوی کاخ الیزه متذکر شد که رئیس جمهور ایران، سارکوزی را جوان و بی تجربه نامیدهاست. در نهایت این نامه منجر به لغو سفر سارکوزی به ایران شد.
دروغ های خاص و منحصر به فرد:
احمدی نژاد پس از اولین دیدار از نیویورک و شرکت در اجلاس عمومی سازمان ملل و متعاقب آن سفر به قم، بر اساس فیلمها و اخبار پخش شده در حضور آیتالله جوادی آملی از "هاله نوری" سخن گفت که در مدت سخنرانی دور وی را گرفته بود: "روز آخری که سخنرانی کردم، تقریبا همه سران بودند یکی از همان جمع به من گفت: «وقتی تو شروع کردی «بسما..» و «اللهم» را گفتی، من دیدم یک نوری آمد، تو را احاطه کرد و تو تا آخر در یک حصن و حصاری رفتی»؛ این را من خودم هم احساس کردم که فضا یک دفعه عوض شد و همه حدود بیستوهفت، هشت دقیقه تمام، این سران مژه نزدند. اینکه میگم مژه نزدند، غلو نمیکنم. اغراق نیست، چون نگاه میکردم، همه سران مبهوت مانده بودند. انگار یک دستی همه آنان را گرفته بود، آنجا نشانده بود..."
ناگفته نماند به دنبال انکار این موضوع توسط محمود احمدینژاد در مناظره با مهدی کروبی در خرداد ۸۸، دفتر آیتالله جوادی آملی، سخنان کروبی در مناظره با احمدی نژاد در خصوص ادعای احمدینژاد مبنی بر هالهٔ نور را تایید کرد.
حاتم بخشی های بی نتیجه:
در عرصه سیاست خارجی، دولت احمدی نژاد در اقدامی دیگر سعی کرد با حاتم بخشی به کشورهای خاص و محرمانه نگاه داشتن وعده ها و رد و بدل ها (در جریان ملاقاتهای دولت ایران با سران آن کشورها)، آنها را با خود همراه کند، که عملا به سود آنها و نه ایران تمام می شد.
و بنا به گزارش رسانه های بین المللی، طی پنجسال اخیر کشورهایی همچون سریلانکا با وام بدون بهرۀ یک میلیاردی و ۹۵۰ میلیون دلاری؛ بولیوی با وام ۲۲۵ میلیون دلاری و دریافت سرمایه گذاری یک میلیارد دلاری؛ ونزوئلا با دریافت سرمایه گذاری تقریبا ۳ میلیارد دلاری؛ سنت وینست با کمک هفت میلیون دلاری؛ افغانستان کمک یکصد میلیون دلاری؛ اکوادر تامین مالی دو نیروگاه و وام چهل میلیون دلاری؛ کومور کمک ۲ میلیون دلاری و وعدۀ ۵۰۰ واحد مسکونی؛ کنیا کمک یک میلیون و ۵۰۰ هزار دلاری؛ زیمباوه کمک دومیلیون دلاری؛ نیکاراگوئه کمک ۳۵۰ میلیون دلاری؛ گامبیا کمک دو میلیون دلاری برای خرید کشتی؛ تانزانیا و کنگو هرکدام کمک یک میلیون و نیم دلاری و میانمار با کمک یک میلیون دلاری، منفعت زیادی از قِبَل دولت ایران دریافت کرده اند. مواردی که در صحنه بین المللی هیچکدام تامین کننده منافع ملی ایران نبوده و گروهی کشورهای طفیلی را دور ایران جمع نمود.
چند روز گذشته نیز، خبرنگاران سبز خاطرنشان کردند "سفیر زیمبابوه در تهران از کمک چهل میلیون یورویی دولت ایران به زیمبابوه خبر داده و از آغاز گفتوگوهای کشورش با ایران برای دریافت خطوط اعتباری بیشتر، به منظور احیای بخشهای کشاورزی، بهداشت و فناوری زیمبابوه سخن گفته است."
سفرهای خارجی تحقیر آمیز:
سفرهای تحقیر آمیز احمدی نژاد نیز، بخشی دیگر از پازل سیاست خارجی شکست خوردۀ وی را تکمیل می کند.
بعنوان نمونه ای دیگر، اولین سفر اروپایی وی - در کسوت رئیس جمهور ایران- در ژوئن ۲۰۰۸ میلادی (خرداد ۱۳۸۷) که برای شرکت در کنفرانسی درباره بحران جهانی غذا به ایتالیا رفته بود، تاثیری غیر قابل باور در خاطرها گذاشت.
احمدی نژاد در فرودگاه رم در یک مصاحبه اسرائیل را مورد حمله قرار داد و بدون ربطی به سفرش (در مورد مسائل غذایی جهان)، تاکید کرد روند نابودی اسرائیل آغاز شده و اسرائیل چه با دخالت ایران و چه بدون دخالت ایران، قطعاً از صفحه روزگار محو خواهد شد.
در بدو ورود محمود احمدینژاد به ایتالیا، از وی به عنوان رئیس جمهور ایران، استقبال رسمی صورت نگرفت و وزیر خارجه آن کشور نیز حاضر نشد با وی دیدار داشته باشد و پاپ نیز، درخواست وی را بدون پاسخ گذاشت.
کنفرانس دوربان ۲ که کنفرانسی جهانی بر علیه نژادپرستی بود و از تاریخ ۲۰ تا ۲۴ آوریل ۲۰۰۹ در مرکز سازمان ملل در شهر ژنو سوئیس برگزار شد، پرده ای دیگر از نمایش های تحقیر آمیز دیپلماتیک بود.
سفرهای شش گانه محمود احمدی نژاد به نیویورک، همراه با اعتراضات گسترده و ترک کرسی های ملل هنگام سخنرانی وی نیز، بخشی دیگر از پازل تامل برانگیز سیاست خارجی بود؛ چرا که تا كنون هرگز سابقه نداشته كه فردی كه مهمان سازمان ملل است تا این حد مورد توهین و تحقیر رسانه ها و نهادهای رسمی آمریكایی قرارگیرد.
این بار نیز به نقل قولی از امین زاده می توان رجوع کرد که گفته بود "قبل از سفر احمدی نژاد به نیویورك اكثر مدیران وزارت خارجه معتقد بودند كه سفر او به نیویورك درست نیست و برخی به وی گفتند كه نرود و نپذیرفت. در نیویورك برخی از مدیران وزارت خارجه به او توصیه كردند كه به دانشگاه كلمبیا نرود، اما او گوش نكرد رفت و اتفاقاتی تحقیر كننده و بی عزتی ها و بی حرمتی ها اتفاق افتاد و وقتی هم كه از نیویورك برگشت، همه مدیرانی را كه به او توصیه كردند به دانشگاه كلمبیا نرود از كار بركنار كرد."
محمود احمدی نژاد شهریور ۸۹ برای هفتمین بار به نیویورک آمریکا خواهد رفت تا دوباره دیپلماسی عمومی خود را با عطش سیری ناپذیر سفر به آمریکا به نمایش بگذارد .
رئیس دولت دهم قرار است شهریورماه به منظور شرکت در اجلاس سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، برای هفتمین بار ایران را به مقصد آمریکا ترک کند. وی در طول پنج سال ریاستش بر دولتهای نهم و دهم، پنج بار برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به آمریکا رفته است، امسال قصد دارد برای ششمین بار در مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کند. البته این سفر ششمین سفر احمدی نژاد به آمریکا نیست. او در اردیبهشت سال جاری نیز به عنوان تنها رئیس جمهور حاضر در اجلاس بازنگری معاهده ان پی تی به آمریکا سفر کرده بود که با این حساب سفر شهریور، هفتمین سفر احمدی نژاد به آمریکاست. سفرهایی که هر کدام حواشی خاص خود را به دنبال داشتند.
دور جدید بحران هسته ای و بکارگیری مجدد ادبیات خاص:
شعارهای تند و بی پایه محمود احمدی نژاد و سیاست خارجی ماجراجویانه وی، در کنار عدم شفافیت و دوگانگی مواضع، سیاستی بود كه در سطح جهان بی اعتمادی بوجود آورد و این امر باعث اتحاد و اجماع دیگر كشورها بر علیه ایران شد. و از همین رهگذر بود که قطعنامههای ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳ و ۱۸۳۵ توسط شورای امنیت سازمان ملل، در مورد برنامه های اتمی ایران صادر شد. (سه قطعنامه اول شامل تحریم ایران بودند.)
اما بعد از صدور قطعنامه ١۹٢۹ شورای امنیت سازمان ملل، که در نتیجۀ فرصت سوزی های دولت وی حادث شد و حاصل آمد، محمود احمدی نژاد ضمن "مضحک" خواندن قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل علیه برنامه هسته ای جمهوری اسلامی و استقبال از آن، اظهار عقیده کرد "آنها با صدور قطعنامه حركت خود را انجام دادند و الان نوبت ما است که به گونه ای با آنها گفتگو کنیم که از عمل خود پشیمان شوند و از این غلط ها نکنند." وی گفت "قطعنامهها پشیزی نمیارزد ، به یکی از آنها پیغام دادم که این قطعنامههایی که شما صادر میکنید مثل دستمال مصرف شدهای است که باید در زبالهدان انداخته شود...خاطرتان هست که قبلاً به آنها گفتم آنقدر قطعنامه دهید تا قطعنامهدانتان پاره شود، این بیچاره ها سه قطعنامه داده بودند مانده بودند، چه کنند؟ چطور از زیر بار این قطعنامهها بیرون آیند؟ به فضل الهی شیطان آنها را به سمت قطعنامه چهارم برد..."
سیاست خارجی تهدید آمیز و ماجراجویانه محمود احمدی نژاد و همزمان به کار گیری ادبیاتی خاص در تایید مواضعش، در نهایت سبب بالا رفتن دیوار بی اعتمادی در سطح جهان و منطقه و صدور قطعنامه های سختگیرانه ای از سوی شورای امنیت سازمان ملل، مجلسین و دولت آمریکا، کانادا، استرالیا، ژاپن، اتحادیه اروپا و همراهی چین و روسیه با رای مثبت به تحریم ایران گردید.
ناگفته نماند برزیل و ترکیه نیز، که دولت ایران از همراهی آنان در گفتگوها مایه می گذاشت، همگامی خود را با تحریم های جهانی علیه ایران اعلام کرده اند.
ادعای مدیریت جهان:
چند روز پیش و در جریان همایشی تحت عنوان "ایرانیان مقیم خارج از کشور"، که در جهت کسب مشروعیت و با صرف هزینه های گزاف و بنا به اعتراف رئیس دفترش (رحیم مشایی) با پرداخت پول به مدعوین برگزار شد، احمدی نژاد دعوای دولتهای غربی با جمهوری اسلامی را بر سر نحوه مدیریت جهان عنوان کرد و طی سخنانی قابل تامل گفت "به فرض محال گیرم که ایران یک بمب اتم بسازد شما چند بمب اتم دارید؟ یک دانه، ده هزار تا، صد هزارتا؟ دولت آمریکا که اخیراً اعلام کرده بود که پنج هزار بمب اتم دارد..."
التماس برای مذاکره:
در یک دوگانگی دیگر، محمود احمدی نژاد از سویی بیشترین حملات لفظی را به سمت آمریکا متوجه می سازد، اما خود وی و حلقه نزدیکانش، بیشترین تلاش و لابی و زد و بند را برای ایجاد ارتباط با آن کشور به کار می گیرند.
البته اظهارات رئیس دولت در جریان مصاحبه با لری کینگ (سی ان ان)، که در یك مصاحبۀ یک ساعته، پنج بار، گفتگو با آمریكائیان را تمنا و درخواست نمود و اخیرا نیز خواهان مذاکره با اوباما - نه بر سر مسائل مورد اختلاف، بلکه بر سر نحوه مدیریت جهان- نمونه هایی است که احمدی نژاد به خاطر ترمیم سیاست خارجی خسارت بارش، مانند زمان بوش به آنها متوسل شده و اغلب شکست در بر داشته است.
و امروز سیاست های ماجراجویانۀ دولت و فقدان یک رویكرد علمی واقع گرایانۀ مبتنی بر گفتمانهای تجربه شده در روابط بین الملل، هرگونه ارتباط با کادر فعلی جمهوری اسلامی را، "خارج از قواعد بین الملل" جلوه می دهد.
قابل ذکر است پس از صدور قطعنامه ١۹٢۹ شورای امنیت سازمان ملل، مجلسین و دولت آمریکا، استرالیا، کانادا و اتحادیه اروپا علیه ایران و "بلا اثر" و "جنگ روانی" خواندن آن از سوی دولتمردان جمهوری اسلامی از سویی و موضع گیری های متفاوت رئیس دولت و نماینده ایران در آژانس پیرامون مذاکره با جامعه جهانی از سویی دیگر، سنگینی وزنۀ اظهار نظرها را به سمت مقامات نظامی سوق داده است.
این روزها و همزمان با نواخته شدن کوس بدشگون جنگ، که هشدارها و علایم آن از گوشه و کنار بوضوح شنیده می شود، و افشای اسنادی به ظاهر محرمانه از جنگ افغانستان و تاکید برنقش جمهوری اسلامی در ناامنی آن کشور و همچنین تنگ شدن حلقه تحریم ها در حوزه های حساس انرژی و سوخت و کشتیرانی و افزایش کشورهای عضو باشگاه تحریم ایران، می توان نمره ای قابل تامل به سیاست خارجی دولت نهم و دهم داد.
نگاهی به همسایگان:
شکست سیاست خارجی دولت، در حوزه کشورهای اطراف و هسایه ایران نیز قابل رویت بود. کناره گیری پاکستان از قراردادی موسوم به «خط لوله صلح»، که بعنوان آخرین کشور طرف قرارداد ایران، قرار بود ایران امتیازات ویژه ای برای آن کشور قائل شود، اما بلافصله بعد از قطعنامه سازمان ملل و کشور آمریکا، از حضور در این پروژه انصراف داد و علت این امر را "پیروی پاکستان از تحریم های جهانی علیه تهران" ذکر کرد.
با موج تحریم ها، بانک مرکزی امارات متحده عربی نیز طی بخشنامهای به همه بانکها، صرافیها و شرکتهای سرمایهگذاری امارات، از آنها خواست که مبادلات مالی خود را با ۴۱ شخص حقیقی و حقوقی ایران متوقف کنند. این افراد و شرکتها، بر اساس قطعنامه شماره ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد، مشمول تحریم بینالمللی شده بودند.
کمتر از سه روز از صدور حکم انسداد حساب بانکی ۴۱ ایرانی در امارات متحده عربی، نماینده آن کشور در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، از اقدامات قریب الوقوع آن کشور برای "حفظ امنیت اتمی خود" خبر داد.
همزمان رییس جمهوری آمریکا و پادشاه عربستان، طی پیامی مشترک، از تلاش های جهانی برای توقف برنامه اتمی جمهوری اسلامی، حمایت کردند و دولت ترکیه نیز از "همگامی خود با جامعه بین المللی در مورد ایران" خبر داد.
ناگفته نماند حمایت های ویژۀ رهبر جمهوری اسلامی و نهادهای فراقانونی نظام و همچنین مقامات ارشد نظامی، از عملکرد رئیس دولت، سهم و جایگاه ویژه ای در شکست سیاست خارجی کشور داشته است.
تجربه نشان داده است که شکست دیپلماسی در عرصه بین الملل، فضا را برای نظامیان و میلیتاریست ها باز و مساعد خواهد کرد و در صورت بروز هرگونه رخدادی، مسببان این گذار به سمت خشونت و لزوما حامیان آنها، باید در مقام پاسخگویی برآیند.
بدون شک اظهارات روز یکشنبه هفته اخیر رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا که در مصاحبه با شبکۀ تلویزیون آمریکایی ان بی سی اطمینان خاطر داد "نقشۀ حملۀ آمریکا به ایران آماده است و در صورتی که جمهوری اسلامی خود را به سلاح اتمی تجهیز کند، قابل اجرا نیز می باشد"، قابل تامل می باشد؛ چرا که عملکرد و مواضع دولت ایران، به خوبی بهانه برای هر بحرانی ایجاد خواهد کرد... و از نکات قابل تامل دیگر، آرایش های نظامی در منطقه... تحرکات کشورهای همسایه... بازی روسها و... نمره ای دیگر برای دیپلماسی عمومی!
خیلی جامع وکامل بود
پاسخحذفتاوان این اشتباهات وماجراجوییها را کسی جز همان ملتی که در سخنرانیها دهها بار از آن نامبرده میشود کسی نیست ملتی که بخشی از آن لیاقت همچین رئیس جمهوری را دارند البته یک نکته که پیش از پیش نگرانم کرده جنگ است جنگی که تثبیت پایه های رژیم را در پی دارد وسکوب مخالفان مانند دهه شصت نتیجه اش میشود
با درود
پاسخحذفگاهی که ادم مزخرفات این مرد بیمار و سیاست های اشتباه او و همدستانش را میبیند نمداند گریه کند بیا بخندند 3 4 روزپیش ایشان در برابر زنان و مدان و خانم وزیرشان در گرد همایی مزدواران خارح نشینشان میگوید او ممه را لولو برد و یا اب بزیرین انحا که میسوزه در گردهمایی ایشان در همدان هم میگوید انگلستان حزیره در غرب افریقا ....
حال باید گریست بر حال ما
دم این خانم، گرم باد.
پاسخحذفزنده با فرزندان راستین ایران زمین. مردان و زنان ازاده و نیک اندیش که جز به سربلندی ایران عزیز نمی اندیشند.
پاسخحذفپاینده ایران
مي بيني همين روزها لوح زرين به ننه ي اين اعجوبه دادند، براي پرورش پسري در نهايت بي شرمي و آخر از رو نرفتن..
پاسخحذفسلام نوشین خانوم با مطلبی به عنوان فقر امروزی بروزم خوشحال میشمراهکار شما روهم بدونم
پاسخحذفدرود نوشین جان
پاسخحذفباید ابتدا درود فرستاد به اون دختر ایرانی که شجاعتش از بسیاری از مردان پر ادعا بیشتره.
سیاست خارجی ما به باج دادن به یک مشت کشور درجه چند و البته روسیه و چین و برزیل و ترکیه رسیده دیگه. چه انتظاری میشه داشت؟
پاینده ایران
درود
پاسخحذفنه تنها اون دختر بلکه هر دختر ایرانی دیگه ای هم بود همون کارو میکرد
ایدون باد
پاینده ایران
پاسخحذف[گل] درود بزرگوار [گل]
پاسخحذف[گل] يک شعر جاويد , پر احساس , دلنشين , هيچوقت تکراری نيست ,, [گل]
[گل] سروده كوچه : فريدون مشيري [گل]
ma pirozim gerami - shadi nazdik ast
[گل] بهم سر بزن [گل] پاینده ایران [بدرود]
نه هما جان . هر دختر يا پسر ايراني جاي او بود اينكارو نميكرد.
پاسخحذفما بين ايرانيان , كم آدم خائن نداريم.
ميرند عضو بسيج ميشند فقط به خاطر امتيازاتش.
ميرند شناسنامشنو با مهر انتخابات كثيف ميكنند فقط بخاطر اينكه مشكلي براي شغل و سربازي و ويزاشون پيش نياد.
ميرند در نماز جماعت پشت يك آخوند ميايستند و نماز ميخونند فقط به خاطر اينكه جلو ديگران خودشونو آدم مسلمون جا بزنند.
اين دختر يك انسانه ....دختري كه صد در صد ميدونه اين برخوردش ممكنه به از دست دادن شغلش كشيده بشه.
اما او شرفشو به شغلش ترجيح داد.
نه عزيزم , متاسفانه مانند او خيلي خيلي كمه.
درود به شرف اين دختر ايراني .
همیشه با تو ...
پاسخحذفبه ایرانم, ایران جاودانه ام
معنای زنده بودن من, با تو بودن است.
نزدیک, دور
سیر, گرسنه
رها, اسیر
دلتنگ, شاد
آن لحظه ای که بی تو سرآید مرا مباد!
مفهوم مرگ من
در راه سرافرازی تو, در کنار تو
مفهوم زندگی ست.
معنای عشق نیز
در سرنوشت من
با تو, همیشه با تو, برای تو, زیستن.
«فریدون مشیری»
این یه شعر از فریدون مشیریه در مورد ایران. البته یه شعر دیگه هم داره که اگه پیدا کردم برات می نویسم.
تمام مطلبو خوندم اما يه لحظه چهرهي اون دختر از جلو چشا م كنار نرفت.من تا حالا به اون دختري كه فيلمش تو اعتراضاي روزاي اول بود حسرت ميخوردم كه با لگد نيروهاي گاردي رو كه من جرات از كنارشون رد شدنو نداشتم زد.اما حالا دوتا شدن و واقعا آرزومه كه يه روز اينا رو ببينم و جلوي پاشون خودمو قرباني كنم كه مرحبا به شرف شما كه مرد بودن روياد ما ميديد.بنازمتون.
پاسخحذفدر مورد اون يارو هم كه مكتبيه هيچي نميگم.منم تحريمش ميكنم.لجن رو