نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران
بیداری پایگاه درفش کاویانی در راه مبارزه با خرافات و ننگ و جنایات 1400 ساله دین و 400 ساله مذهب و 31 ساله حکومت ننگین و خودکامه و پر ازفساد و جنایت آخوندی - یک مسلمان ایرانی تنها از این جهت مسلمان است که پدرش مسلمان بوده است و پدر او نیز بهمین دلیل مسلمان بوده که پدری مسلمان داشته است و پایان این خط زنجیر به زرتشتی فلک زده ای می رسد که با شمشیر عرب لا اله الله گفته بود !! بی آنکه حتی معنی آنرا دانسته باشد!! شجاع الدین شفا - تولدی دیگر -
خدایا ایران را از دروغ و دشمن و خشکسالی حفظ کن - دعای داریوش بزرگ برای ایرانیان همه زمانها

.

هیچکس حقایق مذهبی را بخوبی آنهائی که توش خردگرائی را از دست داده اند نمی فهمند - ولتر

۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه

افسانه زنده بگور کردن دختران در عربستان

افسانه زنده بگور کردن دختران در عربستان!!!

آغاز افسانه:
بین سالهای 590 تا 600 میلادی ( 32 تا 22 سال پیش از هجرت ) پس از جنگ فجار ( همان جنگی که پیغمبر در آن شرکت نمود ) و در فاصله این سالها داستان اصلی مربوز به زنده بگور کردن دختران اتفاق افتاده
که در کتاب تاریخ تمدن اسلام تالیف جرجی زیدان صفحه 919 به شرح زیر درج شده است:

زنده بگور کردن دختران:
میگوینداین قبیله ( بنی تمیم ) بر نعمان پادشاه حیره باج و خراج یا جزیه میداد و چندی از پرداخت جزیه یا باج و خراج امتناع کردو نعمان بر سر آنان لشگر کشیدو فرزندان آنها را اسیر گرفت و این عمل بر قبیله بنی تمیم گران آمد. لذا کسانی نزد نعمان فرستاده اموال و اولاد خود را خواستند . نعمان خواهش آنان را نپذیرفت و آنها گفتند : پس زنان ما را پس بده
نعمان گفت : دختران شما شوهر کرده اند من آنها را مخیر میکنم هر کدام خواستند پیش شوهرشان بمانند و هرکدام نخواستند شوهر خود را رها کرده پیش پدر ها بر گردند. همه دختران بنی تمیم نزد پدرها بر گشتند فقط دختر شخصی به نام قیس بن عاصم شوهر خود عمرو بن مشرج را رها نکرد و قیس (پدر دختر) از رفتار دختر خشمگین شده نذر کرد که از آن به بعد اگر دختری پیدا کرد او را بکشد...
بطوری که خوانندگان گرامی ملاحظه میفرمایند آغاز داستان زنده بگور کردن دختران در دوران زندگی محمد و در فاصله بیست سالگی او اتفاق افتاده است.

بعثت پیغمبر:
610 میلادی ( 12 سال پیش از هجرت) – در این سال حضرت محمد اعلام بعثت یا پیغمبری نمودند.

هجرت پیغمبر:
622 میلادی ( سال اول هجرت) – دراین سال هجرت مسلمانان از مکه به مدینه اتفاق افتاده است.
مسلمان شدن قیس بن عاصم و آغاز افسانه زنده بگور کردن دختران:
631 میلادی ( 9 سال بعد از هجرت ):
در این سال که ( سال وفود ) نام گرفته است نمایندگان قبایل عرب گروه گروه به مدینه می آمده و اظهار مسلمانی میکرده اند. ظاهرا" اولین آنها که قبیله بنی تمیم بوده که قیس بن عاصم ( یعنی همان کسی که برای زنده بگور کردن دختران آینده اش سوگند خورده بود) نیز در بین نمایندگان آن قبیله قرار داشته است.
ما شرح آن را از کتاب تاریخ پیامبر اسلام ( تالیف دکتر محمد ابراهیم آیتی از انتشارات تهران – چاپ چهارم – صفحه 612 ) نقل میمائیم:
در محرم سال نهم طایفه بنی العنبر یا بنی تمیم در میان سقیا و سرزمین بنی تمیم مسکن داشتند. و به روی مامور جمع آوری صدقات خزاعه شمشیر کشیدند و از جمع آوری زکاتها جلوگیری کردند و فرستاده رسول خدا به مدینه گریخت
رسول خدا صلی الله علیه و آله عیبته بن حصن فراری تمیمی را در محرم سال نهم بر سر آنان فرستاد و پنجاه سوار از غیر مهاجر و انصار همراه وی ساخت. و عیبته به نقل صاحب طبقات: یازده مرد / یازده زن و سی کودک از آنان اسیر گرفت و به مدینه آورد.
به دستور رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) – آنان را در خانه رمله دختر حارث جای دادند تا آنکه عده ای از بزرگان بنی تمیم از جمله: عطارد بن حاجب وزیر قان بن بدر و قیس بن عاصم و اقرع بن حامس و قیث بن حارث و نعیم بن سعد و عمر بن اهشم و رباح بن مجاشع در پی اسیران رسیدند و شیون اسیران آنان را بر آن داشت که با شتابزدگی بر در خانه رسول خدا ایستادند و فریاد کردند ای محمد پیش ما بیا
رسول خدا از خانه بیرون آمد و بلال اذان نماز بگفت و چون نماز ظهر خوانده شد رسول خدا در صحن مسجد نشست و عطارد بن حاجب از طرف فرستادگان بنی تمیم سخن گفت و ثابت بن قیس شماس به دستور رسول خدا وی را پاسخ داد و سپس رسول خدا اسیر انشان را ( البته پس از مسلمان شدن آنان و دریافت فدیه در مورد تعدادی از اسیران ) به آنان باز داد.
آیه زیر در باره همینان نزول یافت:
ترجمه آیه به فارسی:
به درستی آنان که تو را از بیرون حجره ها صدا میزنند اکثرشان عقل ندارند!! ( الحجرات آیه 4)
( ای خوانندگان ببینید عاقل کسی است که بلا سرش آمد کسی را به کمک نطلبد / خودم)
***
در همین جلسه ضمن گفتگوئی که بین فرستادگان بنی تمیم و حضرت محمد به عمل آمده است آنان داستان قسم خوردن قیس بن عاصم جهت کشتن دختران آینده خود را به آگاهی آن حضرت رسانده اند.
حضرت محمد پس از این آگاهی قیس را از آن کار زشت منع نموده و نیز آیه های 8 و 9 سوره التکویر در این مورد نازل شده است:
و اذا الموعوده سئلت بای ذنب قتلت
ترجمه آیه به فارسی:
و آنگاه که از دختران زنده بگور پرسیده شود که به کدام گناه کشته شدم؟
** سخنی معترضه:
بطوری که خوانندگان گرامی به روشنی ملاحظه میفرمایند معنای دو آیه بالا ارتباط منطقی با یکدیگر ندارند!!
زیرا هر یک از آنها را که ملاک قرار دهیم با دیگری جور نیست و به اصطلاح با آن نمیخواند!!
مثلا": آیه اول میگوید: و آنگاه که از دختران زنده بگور پرسیده شود
" در اینجا باید سوالی از دخترانی که زنده بگور شده اند " بعمل آمده باشد
مانند اینکه : " شما به چه گناهی کشته شده اید؟ "
اما می بینیم که دختر زنده به گور شده ( که مورد سوال قرار گرفته بود ) بجای پاسخ دادن
خودش سوال مینماید : " که به کدام گناه کشته شدم؟!!"
*** متوجه غلط این دو آیه شدید؟!!
اگر هم همین سوال مندرج در آیه دوم را ملاک قرار دهیم قاعدتا" و منطقا" میبایست در آیه اول روشن شده باشد که مخاطب این سوال کیست؟: آیا پدر دختر است؟!! نه اینکه کسی از دختر زنده بگور شده بپرسد که من یعنی سوال کننده به چه گناهی کشته شدم؟!!


** نتیجه گیری:


بطوری که خوانندگان گرامی ملاحظه فرمودند:
1- افسانه زنده بگور کردن دختران در عربستان بر خلاف آنچه که مورخان و مبلغان و مفسران دروغ پرداز نوشته اند در طول چندین قرن پیش از اسلام در عربستان رواج نداشته بلکه آغاز آن در دوران زندگی حضرت محمد و فقط چند سالی پیش از بعثت( در طی 10 سال) بوده است .
2- این افسانه ارتباطی با تمام یا اکثر قبایل عرب و یا حتی معدودی از آنها نداشته و فقط مربوط به قبیله بنی تمیم و( قیس بن عاصم ) بوده است.
3- از قبیله بنی تمیم نیز فقط یک نفر به نام قیس بن عاصم در زمان خشم و عصبانیت شدید نسبت به انجام چنین اقدامی در آینده سوگند خورده بوده و به احتمال زیاد بعد از چند روز خشمش هم فرو نشسته است. و نیز از زمان سوگند خوردن او تا زمان ملاقاتش با حضرت محمد فرصتی نبوده است تا اینکه او 7 یا 9 یا 12 و یا 13 فرزند دختر پیدا کرده و آنان را به گور کرده باشد!!!!!
4- در سال نهم هجرت در زمانی که همان قیس بن عاصم همراه با تعدادی دیگر از بزرگان قبیله بنی تمیم به قدرت حضرت محمد رسیده هنوز سوگند مزبور هم به انجام نرسیده بوده و نیز با توجه به فروکش کردن خشم و عصبانیت اولیه احتمال انجام آن در آینده نیز وجود نداشته است!!!.
** ضمنا" باید در نظر داشت که جریمه شکستن بزرگترین سوگند ها و انجام ندادن آنها در عربستان بطور خیلی عادی دادن کفاره مثلا" : قربانی کردن یک گوسفند بوده است!!
( چه آسون کفاره میدادند و خودشونو راحت میکردند!! / خودم )

*** یک سوال بسیار بجا:
حال ممکن است که این سوال بجا برای خوانندگان گرامی پیش بیآید که اگر مطلب به همین سادگی بوده که در بالا نوشته شده است پس چرا در طول چهارده قرن صد ها هزار مبلغ اسلامی / دهها هزار مفسر قران و هزاران نفر مورخ متوجه آن نشده اند؟!!
پاسخ سوال مزبور این است که :
به احتمال زیاد همه آنان و یا اکثرشان از واقعیت امر آگاهی داشته اند ولی چون این افسانه تنها موردی بوده است که میتوانسته اند از آن بعنوان یک موهبت بزرگ و ارزنده اسلامی برای زنان نام ببرند لذا به منظور رونق دادن و بها دادن به دکان خود حاضر به ابراز حقیقت نشده اند!!
*** به عبارت دیگر هر گاه آنهمه محدودیت آ که بعد از اسلام برای زنان وضع شده است در یک کفه ترازو قرار دهیم فقط افسانه زنده بگور کردن دختران وجود دارد که میتوان آن را بعنوان یک مزیت و امتیاز بزرگ اسلامی در کفه دیگر ترازو جای داد و الا کفه دیگر ترازو خالی میماند و غیر از این افسانه مطلب قابل ذکر دیگری برای گذاشتن در آن وجود ندارد!!
*** بطور مثال : از آخرین تفسیر قران به زبان فارسی به نام تفسیر نمونه یاد مینمائیم:
این تفسیر 27 حلدی توسط آیت الله ناصر مکارم شیرازی و زیر نظر 6 نفر دانشمند که اسامی آنان زینت بخش اولین صفحه در هر جلد میباشد در قم تهیه شده است.
هم اکنون چند ین کتابخانه بزرگ اسلامی در قم وجود دارد که از زمره بزرگترین و مجهز ترین کتابخانه های اسلامی جهان بشمار میروند و همه آنها برای بررسی و پژوهش در اختیار مولفان تفسیر نمونه قرار داشته است.
*** با این ترتیب آیا نمیتوان قبول کرد که نام قیس بن عاصم و شرح داستان او به نظر حضرت ایت الله عظمی ناصر مکارم شیرازی /مجتهد بزرگ عصر ما و سر مولف تفسیر نمونه و سایر مولفان دانشمند آن تفسیر نرسیده باشد؟!!
در جلد 26 – صفحه 176 تفسیر آیه ( بای ذنب قتلت ) با این جمله شروع شده است:
موئوده از ماده واد ( بر وزن وعد ) به معنی دختری است که زنده در زیر خاک دفن شده... و در صفحه بعد زیر عنوان زنده بگور کردن دختران چنین آمده است:
یکی از درد ناکترین و وحشیانه ترین پدیده های عصر جاهلیت عرب پدیده واد است که در قران مجید مکرر به آن اشاره شده!!
اگر چه بعضی معتقدند که این جنایت در همه قبایل عرب عمومیت نداشته و تنها در قبیله کنده یا
( بعضی قبایل دیگر ) بوده است. ولی مسلما" مساله نادری نیز محسوب نمیشده و گرنه قران با این تاکید و بطور مکرر !! روی آن صحبت نمیکرد.
ولی به هر حال این کار به قدری وحشتناک است که حتی موارد آن قابل صحبت و بررسی است.
* مفسران ( کدام مفسران ) گفته اند:
در جاهلیت عرب هنگامی که وقت وضع حمل زنان فرا میرسیده است حفره ای در زمین حفر میکردند و بالای آن می نشستند / اگر نوزاد دختر بود آن را در میان حفره پرتاب میکردند و اگر نوزاد پسر بود آنرا نگاه میداشتند!!!
لذا یکی از شعرای آنها (کدام شعرای گمنام و در کدام قبیله بی نام )
در همین زمینه با لحن افتخار آمیزی میگوید:
سمیتها اذا و لدت تموت
والقبر صهر ضامن ذمیت
یعنی: نام آن نوزاد دختر را به هنگام تولد تموت
( یعنی میمیرد در مقابل یحیی که مفهومش این است که زنده میماند ) گذاشتیم.
و قبر داماد من است که او را در بر گرفته و خاموش است.
( تمام یا قسمتی از شرح بالا در تفسیر نوین به نقل از مجمع البیان – جلد 10 – صفحه 444 میباشد. )
بطوری که ملاحظه میشود این آیت الله العظمی و سایر مولفان دانشمند تفسیر نمونه که ادعای آگاهی از تمام جزئیات مطالب اسلامی را مینمایند در تفسیر آن آیه به نحوی کاملا" آگاهانه و مغرضانه از شرح داستان اصلی یعنی جنگ نعمان بن منذر با قبیله بنی تمیم و حتی ذکر نام قیس بن عاصم خودداری کرده و مطلب را به دروغ به قبیله کنده چسبانده اند و نیز یک افسانه باور نکردنی و خرافی را صورت یک حقیقت به خوانندگان خالی الذهن قالب نموده اند/ در حالیکه همان کلمه موئوده نیز در لغت عرب به معنای دختر یا دختران زنده بگور شده نبوده استو این کلاه را مفسران قران فقط به مناسبت همان یک آیه دوخته و برسر همان یک کلمه گذاشته اند!!!.

منبع:
اقتباس از: حافظ نامه شماره ششم – نوشته مهدی شمشیری
************************************************************************
این نوشته به تاریخ12 آذرماه2568 شاهنشاهی برابر با

12آذرماه 1388خورشیدی تحمیلی نوشته شد.