نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران
بیداری پایگاه درفش کاویانی در راه مبارزه با خرافات و ننگ و جنایات 1400 ساله دین و 400 ساله مذهب و 31 ساله حکومت ننگین و خودکامه و پر ازفساد و جنایت آخوندی - یک مسلمان ایرانی تنها از این جهت مسلمان است که پدرش مسلمان بوده است و پدر او نیز بهمین دلیل مسلمان بوده که پدری مسلمان داشته است و پایان این خط زنجیر به زرتشتی فلک زده ای می رسد که با شمشیر عرب لا اله الله گفته بود !! بی آنکه حتی معنی آنرا دانسته باشد!! شجاع الدین شفا - تولدی دیگر -
خدایا ایران را از دروغ و دشمن و خشکسالی حفظ کن - دعای داریوش بزرگ برای ایرانیان همه زمانها

.

هیچکس حقایق مذهبی را بخوبی آنهائی که توش خردگرائی را از دست داده اند نمی فهمند - ولتر

۱۳۸۸ مرداد ۳, شنبه

وجود و یا عدم وجود خدا در دینها و آیا خدا در روی زمین عمله ما انسانها هست یا نیست؟!! (قسمت دوم)







وجود و یا عدم وجود خدا در دینها و آیا خدا در روی زمین عمله ما انسانهاهست یا نیست؟!! (قسمت دوم)






در این پست میخواهم ثابت کنم اصلا" خدا هست یا نیست!! و مقداری در مورد آن بیشتر از پست قبلی بنویسم:
بی مقدمه وارد میشویم
وجود خدا در دین یهود: خدا کسی هست که در یک شب تاریک تا صبح دنبال پیغمبرش میکند!!
و میگوید باید بروی و ختنه کنی !!

آخر خودتان به عقلتان رجوع کنید یک خدای به اون بزرگی و عظمت یک همچین کار مضحک و پیش و پا افتاده ای را میکند خوب میتوانسته از قدرتش استفاده و جور بهتری موسی را وادار به ختنه کند!!
اصلا" شما بگوئید یک تیکه پوست بی مقدار چه ارزشی دارد!!
که خدا در یک دین بزرگ و معروفی مثل یهود خود را به این شکل مضحک معرفی کرده است!!
( و باز خوانده ام که موسی تا آخر عمرش حرف این خدا رو اجرا نکرده و اصلا" نرفته ختنه بکند خنده دار و عجیبه نه؟!!)
جز آبرو ریزی که به نظر من کار دیگری نکرده آیا شما این خدا را قبول دارید من که ندارم چون به عقل انسان جور در نمیآید!!


وجود خدا در دین اسلام:
و حالا خدا در دین اسلام کسی هست که برروی تختی نشسته و چند صد فرشته و یا بقول آخوندها و مومنین ملائک زیر این تخت را گرفته و مرتب بال بال میزنند!! و من در جاهائی شنیدم که مرتب بعضی از آخوندها وقت عزیز دنیائیشان را سر این که خدا باسن دارد یا نه؟ و این باسن چقدر است؟!! آیا باسنش همه آسمان را گرفته و یا نه؟!! و یا مقداری از آسمان را گرفته ؟!! بحث وجدل میکنند!! درصورتیکه به جای آن میتوانستند کارهای بهتری برای خود و یا خانوادهشان و یا دیگران بکنند هیهات که چه بگویم !! من این خدا را هم که متکبر و دیوانه هم هست و از زمین فرار کرده رفته تو آسمونها قبول ندارم!! شما دارید !! مفت وقت عزیزتان بنشینید و از این حرفهای پوچ بزنید!! و فکرش را بکنید!!

و حالا خدا پرستها چه میگویند؟:
خدا پرستها میگویند خدا هست چون از خود میپرسند مارا چه کسی آفریده؟
هر مصنوعی صانعی باید داشته باشد از هیچ که نمیشود درست شد!! خوب تا اینجا را فرض میکنیم درست است حالا یک سوال دارم طبق گفته خودتان در بالا هر مصنوعی صانعی دارد پس خدا را کی درست کرده خدا که نمیتواند از هیچ درست بشود!! ولی از اینجا به بعد به بن بست میرسیم که بهتره و عقل حکم میکنه اصلا" جلوتر نرویم که جز سردرد چیزی نصیبمان نمیشود!!

این یک بن بست است پس رسیدیم به اینکه به خود بگوئیم نمیدانیم خدا هست!!


بی خدایان چه میگویند:

میگویند دنیا از هیچ درست شده !! دانشمندان میگویند اول دنیا بصورت توده ای بخار بوده که دور خود میچرخیده و بعد کرات ازآن جدا شده انداگر هم بپرسی این توده از کجا آمده میگویند نمیدانیم یعنی باز در اینجا به بن بست رسیدی!!ولی از آنجائی که هر مصنوعی باید صانعی داشته باشد از اینجا ببعد بن بست شروع میشود و اینها هم میگویند دیگر پیشروی نمیکنیم که جایز و عقلانی نیست و در اینجا باید به خود بگوئیم نمیدانیم خدا نیست!!در نتیجه این دو عامل که هم نمیشود ثابت کرد هست و نمیشود ثابت کرد نیست اگر کسی از ما پرسید خدا هست یا نیست باید بگوئیم ما نمیدانیم خدا هست یا نیست که این جواب به عقل نزدیکتر است .و حالا میخواهم بحث کنم که آیا خدا اگر باشد عمله و نوکر ما در روی زمین هست یا نیست؟!!! :خدا پرست ها مرتب فکر میکنند کارهای این دنیا را خدا درست کرده و میکنه در کتاب حلاج خواندم ( باید بگویم حلاج 1400 سال پیش در این دنیا زندگی میکرده) او میگفت هرکسی که بدنیا میآید یکطوری مرگ خودرا در ذهن خود پیش بینی میکند و همانطور هم میمیرد ( من در اینجا اضافه میکنم بعضی اوقات افکار انسان عوض میشود در نتیجه ممکن است بعضی از افکار بوقوع نپیوندد )
به هرحال حلاج درست میگفت مرگ انسانها دست خودشان هست و خدا هیچ کاری با مرگ انسانها ندارد و ما همانطور زندگی میکنیم و میمیریم که برای خود و در ذهنمان تصور کرده ایم باید بگویم که خدا در هر سه مرحله مهم زندگی بشر یعنی تولد مرگ و زندگی هیچ دخالتی ندارد ما انسانها تماما" دنباله افکار یکدیگریم که پا در روی زمین میگذاریم و متولد میشویم از شکم مادرمان

یعنی کسانی فکرمان را کرده و مارا در فکرشان خواسته اند بعد ما به همان شکل و همان خصوصیاتی که در فکر کسی گنجانده شده بودیم بدنیا میآئیم.

مرگ هم باز دست خودمان هست و به تصورات و عقایدمان مربوط هست بعضی ها در درونشان فکر میکنند در اثر تصادف میمیرند بعضی ها فکر میکنند در اثر بیماری میمیرند و هرکسی طوری خودش را در ذهنش می بیند

دنیای هرکس تصوراتش هست بنابراین اگر فکر میکنیم عزرائیلی هست و میآید مارا میبرد یک روز این عزرائیل را میبینیم و جانمان را با ترس و لرز به او میدهیم ولی این عزرائیل نیست که آمده سراغمون این افکار خودمان هست که از بس در مغز ما قوی شده روزی بالاخره در همان ساعت مقرر شده بوسیله افکارمان میآید و جانمان را به همان شکل که خواستیم و همیشه تصورش را میکردیم میگیرد! ولی ما افکارمان را همیشه بطور نا خود آگاه به خودمان میدهیم در نتیجه هیچوقت متوجه نمیشویم که این خودمان هستیم که همه چیز و اتفاقات زندگیمان را برای خودمان مقرر کرده ایم!باز میگویم خدا در هیچ کاری دخالتی ندارد
در نتیجه باید بگوئیم خدا عمله ما در زندگی زمینی ما نیست عمله خودمان خودمان هستیم و بس!!

در نتیجه ما تنها هستیم در این جهان و هیچکس پشت ما و در هیچ طرف ما نیست!! و ما فقط و فقط به نیروی مغزمان متصل هستیم نه بیشتر و نه کمتر و نباید هم پشتوانه نامرئی در آسمانها داشته باشیم ما مغز را داریم به هیچ چیز قوی تر از مغز هم احتیاج نداریم بخصوص به نیروهای غیبی در آسمانها که در دینها به ما 1400 ساله یاد داده اند و مارا بیچاره و گرفتار خود کرده اند و چه اشخاصی که سرشان و عزیزانشان و ارزشهای شخصی و مملکتی و اسباب زندگیشان را در این راه به دیوانگان مذهبی باخته اند!! مثل ایرانیان و مصریان و دیگر کشورهای فلک زده و بدبخت شده اسلامی !!

هیهات که این دین ها چه که با انسانها نکرده اند!!.
در مورد انشااله که خیلیها مثل نقل و نبات آنرا هی تکرار میکنند و میگویند:شما خوانندگان بگوئید خدائی هم اگر باشد به خاطر عدالت هم که شده همه چیز را از خود ما میپرسد و اگر خدا دست توانای بالای سرمان باشد از ما باید بپرسد آیا فلان چیز را میخواهی اگر خودمان خواستیم به اجرا در میآید و به ما میدهد بنابراین نگوئید انشاالله که این جمله یعنی اگر خدا بخواهد بازهم تاکید میکنم اگر هم خدائی باشد عدالتش این است که از ما سوال کند پس تکرار عبارت انشاالله که یعنی اگر خدا بخواهد چه معنائی میدهد؟ او از ما میپرسد باز ما از او بپرسیم ای بر پدر نادانی!!و یا هر اتفاقی میافتد بعضی ها میگویند مشیت و اراده خداوند است !! خدا اگر هم باشد برای ما نمی نشیند و قلم بردارد و بنویسد مثلا" در ساعت چهار و بیست دقیقه روز شنبه به فلان تاریخ من میروم زیر ماشین و میمیرم و یا دست و پایم میشکند !! خودتان بگوئید این مشیت و اراده چه معنائی میدهد؟!!در آخر میگویم ما خودمان همه چیز را به خود میدهیم و همه چیز را از خود میگیریم و خدائی هم اگر باشد( که نه میشود اثباتش کرد و نه انکار) در هیچ چیز ما یعنی تولد و مرگ و بدبختی و خوشبختی زندگیمان دخالتی ندارد. و این هم از عدالتش هست .


این مطلب به تاریخ5 امرداد ماه2568 شاهنشاهی نوشته شده است.