نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران
بیداری پایگاه درفش کاویانی در راه مبارزه با خرافات و ننگ و جنایات 1400 ساله دین و 400 ساله مذهب و 31 ساله حکومت ننگین و خودکامه و پر ازفساد و جنایت آخوندی - یک مسلمان ایرانی تنها از این جهت مسلمان است که پدرش مسلمان بوده است و پدر او نیز بهمین دلیل مسلمان بوده که پدری مسلمان داشته است و پایان این خط زنجیر به زرتشتی فلک زده ای می رسد که با شمشیر عرب لا اله الله گفته بود !! بی آنکه حتی معنی آنرا دانسته باشد!! شجاع الدین شفا - تولدی دیگر -
خدایا ایران را از دروغ و دشمن و خشکسالی حفظ کن - دعای داریوش بزرگ برای ایرانیان همه زمانها

.

هیچکس حقایق مذهبی را بخوبی آنهائی که توش خردگرائی را از دست داده اند نمی فهمند - ولتر

۱۳۸۹ فروردین ۱۲, پنجشنبه

شاعران و نویسندگان گذشته و معاصر ضد دین و خدا و علی در ایران

شاعران و نویسندگان گذشته و معاصر ضد دین و خدا و علی در ایران:

شعرای ایرانی ضد دین

شخصیتهای برجسته ایرانی عموما در طول زندگی خود بدلیل مطالعاتی که کم و بیش باعث بیدینی تک تک ما شده است به بیدینی رسیدند. اما اختناق و استبدادی که اعراب وحشی و پابرهنه مسلمان قرنها در ایران ایجادکرده بودند باعث شد که بسیاری از این بزرگان بیدینی خودراآشکار نکنند و اگر هم کسی مانند زکریای رازی چنین شجاعتی به خرج داد به سرنوشتی تلخ دچار شد!

این مسئله فرصتی بدست روحانیون داد تا همه این شخصیتها را مسلمان دو آتشه معرفی کنند.

آیا میدانید حافظ در اواخر عمرش
یک بیدین کامل بود؟ آیا میدانید فردوسی تا چه حد از اسلام و اعراب بیزار بود؟ آیا میدانید چرا کار خیام به بیدینی و بیخدایی کشید؟
در این پست چهره اصلی تعدادی از بزرگان ضد اسلام ایرانی را به شما نشان میدهم



فردوسی:

میتوان گفت پس از کورش کبیر ، فردوسی بزرگترین مرد تاریخ ایران است . ما خیلی به او مدیون هستیم. او اگر نبود ما الان به زبان زشت عربی حرف میزدیم. همانطور که مصر با آن تاریخ کهن، زبانش در اثر حمله اعراب، عربی شد . همانطور که لبنان و عراق و ... شدند. آنها فردوسی نداشتند و خوشبختانه ما داشتیم. این مرد خار چشم اعراب و دشمنان ایران از جمله همین آخوندهاست و دلیلش هم همین است که نگذاشت ما عرب زبان شویم ...

در طی این سالها اسلامیون دروغهای زیادی به فردوسی نسبت دادند . اصولا چون
محمد دروغ و خدعه را مجاز میدانست جانشینانش هم وقتی زورشان به کسی نمیرسد از در تخریب شخصیت و دروغگویی وارد میشوند.
در اینجا دروغهایی که در مورد این مرد بزرگ ، فردوسی ، به ما گفته شده است را بررسی میکنیم.

بعداز فردوسی یک سری شعر از جمله اشعار مربوط به علی (که دربالا مطرح شد) توسط کسانی که نمیخواستند آثار فردوسی بدست مسلمین نابودشود به انتهای شاهنامه افزوده شد که البته همگی متضاد اشعار اصلی فردوسی بود.

فردوسی
آنچنان از اسلام و اعراب و کلمات عربی بیزار بود که کوشش کرد تا جایی که ممکن است از کلمات عربی در شاهنامه استفاده نکند. تعداد کلمات عربی در کل شاهنامه کمتر از صد کلمه است.

در پایان شاهنامه قدیمی امیربهادر (چاپ سنگی) یک بخش ملحقات و یک بخش هجونامه وجوددارد که هیچیک گفته های فردوسی نیست و کسی که شاهنامه خوانده باشد و کوچکترین شناختی از فردوسی داشته باشد به راحتی میتواند با یک مقایسه ساده بین شعرهای دیگر فردوسی با این شعرها بفهمد که جریان چیست. در این فایل برخی از این اشعار تقلبی با دلایل کامل به شما معرفی خواهندشد


خواندن اشعار فردوسی به خوبی نشان میدهد که نه تنها به اسلام باور نداشت بلکه حتی به وجود خدا بعنوان یک موجودتوانا اعتقادی نداشته است
جالب است بدانید وقتی فردوسی در گذشت ، به جرم اینکه ملحد بوده است اجازه دفن شدن پیکرش در قبرستان مسلمانها داده نشد و البته از نظر من این یک افتخار بزرگ بود که نصیب وی گشت.



حافظ

حافظ پروسه کفر را مثل بسیاری از ما بطور تدریجی طی کرد.او در ابتدا یک مسلمان دو آتشه بود که
قرآن را حفظ کرده بود. اما در اثر همین مطالعه قرآن کم کم به مرحله شک رسید و در مرحله سوم زندگیش به جایی رسید که متوجه دروغ بودن روز قیامت و خدا شد و در سالهای پایانی عمر یک بیخدای تمام عیار بود. اما از ترس فرمانروایان وحشی مسلمانی مانند "امیر مبارزالدین" و "شاه شجاع" هرگز جرات نکرد بسیاری اشعارش را قبل از مرگ منتشرکند و دیوان اشعارش پس از مرگ او منتشر شد.

اشعار حافظ هر سه مرحله زندگی او را بخوبی نشان میدهد . اما
آخوندها سعی کردند همواره اشعار مرحله اول زندگی حافظ را بیان کنند و نشان دهند که او تمام عمرش یک مسلمان حافظ قرآن بوده است!!!.
مردم جاهل خرافه زده و اسلام زده هنوز هم بجای اینکه سعی کنند چیزی از اشعار حافظ بیاموزند از کتابش فقط جهت کارهای احمقانه ای مانند فال گرفتن! استفاده میکنند.
در اینجا باشنیدن این فایلها بهتر حافظ را خواهید شناخت.



خیام

در مورد الحاد و بیخدایی ، حکیم خیام نیشابوری سرآمد همه است و نیاز به توضیح ندارد. او شاید با سرعت خیلی بیش از سایر شعرای دیگر به بیخدایی رسید .چون
ریاضیدان و ستاره شناس بود و بیش از سایرین با علم و دانش سروکار داشت. هرچند طبق معمول او هم از ترس اسلامیون آدمکش، اشعارش را در زمان زنده بودنش منتشر نکرد.

روحانیون اسلامی،
خیام را یک میخواره معرفی کرده اند که شب و روز مست بود. حالا من نمیدانم یک آدم دائم الخمر چگونه میتوانست اینهمه فرمولهای ریاضی را بنام خودش ثبت کند و یا تقویم به این دقیقی درست کند و یا اینهمه اکتشافات در زمینه نجوم انجام دهد؟
باید از این بوزینگان اسلامی پرسید شماها که خیر سرتان (درظاهر) لب به شراب نمیزنید چه گلی به سر دنیا زدید؟ یک کشف و اختراع برای بشریت داشتید ؟

حتما همه شما این داستان مسخره را از زبان آخوندها شنیده اید که یک روز که خیام درحال کفرگویی بود
خدا چهره اش را بخاطر کلمات کفرآمیزش سیاه کرد !! و بعد خیام از کفرگویی دست میکشد و طلب مغفرت میکند! و دوباره صورتش سفید میشود!!! حالا باید از این آخوندهای رذل و دروغگو پرسید که پس چرا الان صورت من و سایر وبلاگنویسان بیخدا سیاه نمیشود؟ احتمالا خدا تازگیها دیگر عرضه اینجور قدرت نمایی ها را از دست داده است!!



ناصر خسرو

ناصر خسرو قبادیانی یکی از بزرگترین شاعران ایرانی میباشد. از آنجایی که ناصر خسرو نیز مانند خیام اهل علم و دانش بود او هم مانند خیام نهایتا به بیخدایی رسید و یکی از زیباترین اشعار بر ضد خدا اثر ناصرخسرو است که از بسیاری از دیوان چاپ شده وی در ایران حذف شده است!!!





**********

و حالا برویم به سراغ شاعران معاصر:

ابتدا شعری از مهدی اخوان ثالث که به صراحت به تشریح بدبختیهای موجود در دنیا و بیعرضگی خداوند میپردازد
به مسلمانها توصیه میکنم حتما این فایل شنیدنی را گوش کنند



سعیدی سیرجانی شاعر توانای ایرانی زمانی که به وجود خدا شک کرد با شجاعت تمام آن را ابراز کرد و شعری با عنوان"خداناشناس" سرود و همان شعر، بهانه ای شد تا اسلامیون جمهوری کثیف و اسلامی (در دوران ریاست جمهوری همان خاتمی روباه صفت که با آن خنده های نفرت انگیزش حرف از گفتگوی تمدنها میزد) ، این شاعر گرانمایه را به جرم الحاد به زندان بیندازند و سرانجام این انسان وارسته و ارزشمند توسط سعید امامی بوسیله شیاف پتاسیم مورد شکنجه قرار گرفت و در حالی که از شدت درد پرپر میزد جان داد.


از شعرای دیگری که جرات ابراز بیخدایی را به خود داد بانو هما میر افشار است که سالها پیش از انقلاب و در دورانی که مردم ایران بدلیل وجود خاندان پهلوی هنوز سختیهای اسلام را نچشیده بودند و از نظر عقیدتی بسیار در گمراهی و خرافات به سر میبردند، این بانوی خردمند شعری در اعتراض به خدا و حرکات ابلهانه این موجود خیالی سرود که آنرا در فایل زیر خواهید شنید

برداشت از وبلاگ مانی – خمینی بیمار روانی
http://mpahlavi193.blogspot.com/
این مطلب به تاریخ پنجشنبه اورمزد شید12 فروردین ماه 2569شاهنشاهی برابر با
12فروردین ماه 1389شمسی تحمیلی تازی و تازی پرستان نوشته شد.