نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران
بیداری پایگاه درفش کاویانی در راه مبارزه با خرافات و ننگ و جنایات 1400 ساله دین و 400 ساله مذهب و 31 ساله حکومت ننگین و خودکامه و پر ازفساد و جنایت آخوندی - یک مسلمان ایرانی تنها از این جهت مسلمان است که پدرش مسلمان بوده است و پدر او نیز بهمین دلیل مسلمان بوده که پدری مسلمان داشته است و پایان این خط زنجیر به زرتشتی فلک زده ای می رسد که با شمشیر عرب لا اله الله گفته بود !! بی آنکه حتی معنی آنرا دانسته باشد!! شجاع الدین شفا - تولدی دیگر -
خدایا ایران را از دروغ و دشمن و خشکسالی حفظ کن - دعای داریوش بزرگ برای ایرانیان همه زمانها

.

هیچکس حقایق مذهبی را بخوبی آنهائی که توش خردگرائی را از دست داده اند نمی فهمند - ولتر

۱۳۹۰ دی ۱۴, چهارشنبه

آیا محمد به علوم اهمیت میداد و یا به آیاتی که خود به نام آیات اسلامی در قران داشت اهمیت میداد؟!! / در جواب به کسانی که فکر میکنند عمر در سوزاندن و به آب ریختن کتابهای ایرانیان و مصریان مقصر بوده

آیا محمد به علوم اهمیت میداد و یا به آیاتی که خود به نام آیات اسلامی در قران داشت اهمیت میداد؟!!
/ در جواب به کسانی که فکر میکنند عمر در سوزاندن و به آب ریختن کتابهای ایرانیان و مصریان مقصر بوده:

در نزد محمد قران کتاب اولین و آخرین بشمار می رفت و بهمین جهت برای آن ارزش و اهمیت اساسی قائل بود بطوریکه می گفت: " بهترین شما کسی است که قران را تعلیم گیرد و تعلیم دهد"
( نظر به کسانیکه میگویند اسلام محمدی با علم موافق بوده)
زیرا که به اعتقاد محمد " قران دواست" و " مجادله در باره قران کفر است"
( اینهم اثباتی دیگر)


*تعصب محمد نسبت به قران آنچنان بود که روزی عمر صفحه ای از کتاب تورات را در دست داشته پیغمبر از دیدن آن برآشفت و گفت " آیا نیآوردم برای شما بجای تورات کتابی روشن و منزه (قران) که اگر موسی زنده بود چاره ای جز پیروی از آن نداشت"
( تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان ج 3 ص 436 / تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ذبیح الله صفا ص 32 )


اینگونه حساسیت ها در برخورد مسلمانان با کتب و فرهنگ اقوام دیگر بی شک سیاست عملی خلفای اینده اسلام را نیز تعیین میکرد


سیاست پرهیز از کافران (یعنی غیر مسلمانان) که در سراسر قران بر آن تکیه می شود عاملی بود تا اعراب مسلمان از معاشرت و برخورد با اقوام و اندیشه های دیگر خودداری کنند و در نتیجه از تحول و تکامل فرهنگی بمانند!.


حضرت محمد بیم داشت که اگر نگارش علوم و فلسفه آغاز شود و آثار علمی و فلسفی ملت های متمدن همسایه به عربی ترجمه گردد و در دسترس مسلمانان قرار گیرد بنیاد عقاید مذهبی اعراب مسلمان سست و متزلزل شود از این رو:
*وقتی سعید الخدری از پیغمبر اجازه خواست تا به نوشتن علم بپردازد محمد با تقاضای او مخالفت کرد
( تاریخ علوم عقلی ص 33 )
زیرا پیغمبر معتقد بود که:
" گمراهی پیشینیان بواسطه نوشتن (علم) بوده است "
( تاریخ تمدن اسلام ج 3 ص 434 )
بطوریکه گفتیم:
برای محمد قران کتابی بود که علوم اولین و آخرین در آن مندرج است!!!!!!!
( لا رطب و لا یا بس الا فی کتاب مبین / هیچ تر و خشکی نیست که در قران نباشد: سوره انعام آیه 59 )
این اعتقاد باعث می شد تا مسلمانان به جز قران هر کتاب دیگری را فاقد ارزش بدانند و به آثار علمی و ذخائر فرهنگی ملل دیگر به دیده عناد و دشمنی بنگرند!!!!!!


با این اعتقاد بود که اعراب مسلمان پس از حمله و تصرف کشورهای متمدن بی درنگ بسوختن و نابود کردن ذخائر علمی و فرهنگی ملل مغلوب پرداختند بطوریکه در فتح مصر عمروبن عاص راجع به کتابهای گرانبهای کتابخانه های اسکندریه از عمر کسب تکلیف کرد عمر جواب نوشت:
" اگر درآن کتاب هامطالبی موافق کتاب خدا (قران) است با وجود آن ما را از این کتابها استغنا حاصل است و اگر در آنها چیزی برخلاف کتاب خداست حاجتی به آنها نیست پس به نابود کردن آن کتابها اقدام کن!!! "
به محض وصول این دستور عمروعاص محصول تمدن و فرهنگ چند هزار ساله یک ملت باستانی را به تون (آتشدان) حمام ها افکند آنچنانکه مدت 6 ماه حمام های مصر از سوختن این کتاب ها گرم میشد!!!!!!!!!!!!!!!!!
( تاریخ علوم عقلی ص 33 . یاقوت حموی تعداد حمامهای مصر را در این زمان 4 هزار ذکر کرده است که براساس آن می توان به تعداد کتابهای سوخته شده پی برد : معجم البلدان ج 5 ص 243 )

*پس از فتح ایران نیز سعد بن ابی وقاص در مورد کتابها و رسالات کتابخانه های ایران از عمر دستور خواست
عمر به او نوشت:
" آنها را در آب افکن !!" ... زیرا عمر نیز معتقد بود که با وجود قران مسلمین را به هیچ کتاب دیگری احتیاج نیست!!
( تاریخ علوم عقلی ص 34 )

بدین ترتیب روشن می شود که برخلاف نظر عده ای که فکر میکنند اسلام خوب بوده و حاکمان و پادشاهن وقت بد
بوده اند !! عمر نیز که خلیفه ای خشن و آدمی عمیقا" سطحی اما بسیار متدین بود همان سیاست محمد را در مخالفت با کتب و فرهنگ ملل بیگانه اجرا میکرد !! او نیز نسبت به قران و آموزش آن شدیدا" سختگیر بود و مخالفان و معترضین به اسلام و قران از شکنجه و آزار او در امان نبودند بطوریکه : " در زمان عمر مردی بنام ضبیع به مدینه آمده بود و از متشابهات قران می پرسید عمر کس فرستاد او را بیآورند مقداری چوب خرما حاضر کرده بود وقتی مرد بیآمد عمر جوبی برگرفت و اورا بزد آنچنانکه سرش خونین شد !! مرد گفت: بس است آنچه در سر من بود بیرون رفت!!"


نتیجه گیری اول:
حالا فهمیدید معتقدان و مومنان و آخوندها چرا با علم بخصوص در این چهارسد ساله شیعه شدن ایرانیان مخالفت میکردند حالا فهمیدید که این آخوندها و حاکمان و پادشاهان وقت نبودند که بد بودند و با علم مخالف بودند آنها همگی عمله فعل بودند و فعل و دستور در احکام و عقاید محمد بوده که بوسیله عمر به کشورهای ایران و بقیه کشورهای اسلامی رسوخ کرد!!" )


عمر در آموزش و تعلیم قران به اعراب صحرا نشین سختگیری فراوانی داشت بطوریکه هر از گاهی کسی را برای امتحان آنان می فرستاد و اگر اعراب صحرا نشین بد امتحان می دادند عمر آنها را می زد و در کتک زدن به آنها آنچنان خشونت می کرد که گاهی مرد چادر نشین زیر شکنجه و شلاق می میرد!!
( الاغانی ابو جعفر اصفهانی ج 7 ص 312 )


به پیروی از عملکرد های محمد و سیاست های فرهنگی عمر و دیگر خلفای اسلامی بود که مثلا" وقتی ابومره کندی کتابی از شام آورد و به ابن مسعود داد او درآن نگاهی کرد و سپس طشتی پر آب خواست و کتاب را درآن فرو برد و گفت: " اسلاف شما هلاک شدند برای آنکه کتاب خویش (قران) را رها کردند و به کتابهای دیگر پرداختند"
( سنن دارمی به نقل از نهج الفصاحه ص 82 مقدمه مترجم)
مچ گیری:
اسلاف اون بدبختها که هنوز قران در زمانشان نیآمده بوده که ابن مسعود گفته: اسلاف شما هلاک شدند....


نتیجه گیری دوم":
بنابراین ملاحظه میکنید که بر خلاف نظر دشمنان میهن ایران و دوستان اسلام و دوستان عربها
(بخصوص ایرانیان خرد باخته) که در نظرات من هم دیدگاههای غلطشان را برایمان میگذارند"
سرکوب و شکنجه معترضین و مخالفان فکری اسلام رواج داشته و دیگر اینکه مردم آنزمان هم در بیابانها چقدر مثل امروزه روز می فهمیدند که اعتراض میکردند و غلط به آیات میگرفتند و میشود فهمید که محمد چقدر با علم مخالف بوده و اینکه بعضی ها میگویند محمد گفته تا چین هم رفتید علم بیآموزید چقدر با دستورات ذکر شده در بالا فرق داشته!!


آیا واقعا" محمد گفته: تا چین هم رفتید علم بیآموزید( در حالیکه با در نظر گرفتن کتب تاریخی درج شده در بالا همراه با درج جلد و صفحه) را ایرانیان( البته گرفتار) برای البته رهائی از ظلم اعراب مسلط بر ایران نگفته اند؟ اگر هم محمد این حرف را زده پس محمد هم ضد و نقیض دستور داده و فراموشی داشته که چه حرفهائی در مورد علم گفته!!! و عمر را چطور پرورانده!! و در واقع آخوندهای آورده شده از جبل عامل فلسطین که از چهارصد سال پیش بر ایران تسلط داشتند چقدر دستورات محمد را اجرا میکردند!!!


در جواب به آن ایرانیانی که میگویند آخوند ها بد هستند و احکام اسلام خوب بوده و یا بقول شاعر مرتب میگویند : اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست از مسلمانی ماست!!

بن مایه:
اسلام شناسی پوشینه دوم
علی میرفطروس
**********************************************************************

چهارشنبه 14 دی / 2570 شاهنشاهی