نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران
بیداری پایگاه درفش کاویانی در راه مبارزه با خرافات و ننگ و جنایات 1400 ساله دین و 400 ساله مذهب و 31 ساله حکومت ننگین و خودکامه و پر ازفساد و جنایت آخوندی - یک مسلمان ایرانی تنها از این جهت مسلمان است که پدرش مسلمان بوده است و پدر او نیز بهمین دلیل مسلمان بوده که پدری مسلمان داشته است و پایان این خط زنجیر به زرتشتی فلک زده ای می رسد که با شمشیر عرب لا اله الله گفته بود !! بی آنکه حتی معنی آنرا دانسته باشد!! شجاع الدین شفا - تولدی دیگر -
خدایا ایران را از دروغ و دشمن و خشکسالی حفظ کن - دعای داریوش بزرگ برای ایرانیان همه زمانها

.

هیچکس حقایق مذهبی را بخوبی آنهائی که توش خردگرائی را از دست داده اند نمی فهمند - ولتر

۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه

فاجعه ای به نام ختنه دختران مسلمان بدبخت (ختنه برتر از حج اکبر)


ختنه  دختران مسلمان / بدبختختنه برتر از حج اکبر:

اسلام با درد و ناراحتی شروع میشود و با دردو ناراحتی تمام میشود
اسلام با خونریزی شروع میشود و با خونریزی تمام میشود
اسلام با عمامه گذاری شروع میشود و با کلاه گذاری تمام میشود
اسلام با شکنجه شروع میشود و با شکنجه تمام میشود
اسلام با پایین تنه انسان کارش شروع میشود و با پایین تنه کارش تمام میشود
وبهمین دلیل اسلام را به بیضه مرد مرتبط دانسته و آنرا تخمی ترین دین مینامند
و در بهشت ختنه کرده ها با خانواده ائمه اطهار هم آپارتمانی هستند .

***
از فرمایشات محمد رسول خدای اسلام:
ایشان فرموده بودند که قسمت جلوی زنها را ببرید اما یک کمی از آنرا باقی بگذارید فرموده بودند آنرا از ته نبرید(چشم از ته نمیبریم تا تو به ما مهربانیت را کرده باشی ای رسول خدا) چقدر این محمد رسول خدا خوبه یک صلوات از ته جیگر که میشه کشید اون آلت را ازته نمیشه برید
در کشورما در استانهای خوزستان و کردستان البته نه همه نقاط آن این ختنه وحشتناک و این جنایت بر سر دخترانمان میآیددر آینده در این مورد بیشتر مینویسم.
  -
شاید تعجب كنید ختنه دختران این دیگر چیست ؟ این عمل یا همان ناقص‌سازی جنسی زنان (ختنه زنان) عملی است که طی آن بخشی از آلت تناسلی زنانه به خصوص ک لیتو ریس و لبهای آن بریده می‌شود. این عمل که
 میل جنسی در زنان را تا حد بسیار بالایی نابود می‌کند، سابقا در میان اعراب بسیار متداول بوده است، اما امروزه نیز توسط گروه‌هایی از اعراب، بخصوص در شمال آفریقا مرسوم است. ناقص‌سازی جنسی زنان نزد گروههای دفاع از حقوق بشر و فعالان جنبش زنان یکی از مصادیق خشونت علیه زنان تلقی می‌شود.
( این لینکها تماما" فیلتر شده اند از فیلتر شکن استفاده کنید)

داستان واقعی فاجعه ای بنام ختنه دختران:
بخوانید:
 پنج ساله بود که ختنه‌اش کردند و ۱۳ ساله بود که مرد ۶۰ سال‌های خواستگارش شد. تن به این ازدواج نداد و از خانه گریخت. نمی‌خواست هم سرنوشت خواهرش شود. ختنه او را به چشم دیده بود و خود قربانی این توحش و سلاخی بود.
واریس دیری بعدها خود را به لندن رساند و مدل شد. دراین حرفه موفق بود، اما شهرت امروزی او نه به دلیل مدل بودن، بلکه به دلیل سمتی است که در سازمان ملل متحد دارد. او سفیر سازمان ملل برای مبارزه با ختنه زنان در سراسر جهان است. 
جنایتی که طبق آمار منتشره سازمان ملل، هر روزه روی ۶۰۰۰ دختر بچه عرب و آفریقایی و برخی کشورهای آسیایی دیگر انجام می‌شود .
کتاب خاطرات او را با نام «گل صحرا» شهلا فیلسوفی و خورشید نجفی ترجمه کرده‌اند و نشر چشمه در تهران، درپاییز ۱۳۸۳ آن را منتشر ساخته است .
بخشی از خاطرات واریس دیری:
آن شب، هیجان زده بیدار ماندم. ناگهان مادرم را دیدم که بالای سرم ایستاده است. هوا هنوز تاریک بود، قبل از سحر، زمانیکه تاریکی کم کم جای خود را به روشنایی داد و سیاهی آسمان به خاکستری می‌گرایید. او با اشاره به من فهماند که ساکت باشم و دستش را بگیرم. من پتوی کوچکم را پس زدم و خواب آلود، تلو خوران، به دنبال او راه افتادم . حالا می‌دانم چرا دختران را صبح زود با خود می‌برند، می‌خواستند قبل از آنکه کسی بیدار شود، آنها را ببرند تا صدای فریادشان شنیده نشود...
در آن لحظه، هر چند گیج بودم و به سادگی آنچه می‌گفتند انجام می‌دادم‌.
ما از محلی که زندگی می‌کردیم دور شدیم و به سمت دشت رفتیم.
مادرم گفت:‌ اینجا منتظر می‌مانیم و ما بر روی زمین سرد به انتظار نشستیم. آسمان کم کم روشن می‌شد، به سختی اشیاء را می‌شد تشخیص داد. خیلی زود صدای لخ و لخ صندل‌های زن کولی را شنیدم. مادرم نامش را صدا کرد و گفت: خودت هستی‌؟
«‌بله اینجایم»
هنوز هیچ چیز نمی‌دیدم، فقط صدایش را شنیدم. بدون اینکه نزدیک شدنش را بینم، ناگهان او را در کنار خود حس کردم.
او به سنگ صاف و بزرگی اشاره کرد و گفت: آنجا بنشین نگفت چه اتفاقی می‌خواهد بیفتد. نگفت بسیار دردناک است، فقط گفت: تو باید دختر شجاعی باشی. کارش را مثل یک جلاد شروع کرد.
مادرم پشت سرم نشست و سرم را به سینه‌اش چسباند. پاهایش را دور بدن من احاطه کرد. ریشه درختی را که در دست داشت بین دندان‌های من گذاشت و گفت‌: گاز بزن‌. از ترس خشک شده بودم .‌
من به میان پاهایم خیره شدم و دیدم زن کولی‌-شبیه بقیه پیرزنان سومالیایی بود- با یک روسری رنگی که دور سرش پیچیده بود، همراه با یک پیراهن سبک پنبه‌ای- با این تفاوت که هیچ لبخندی بر لب نداشت. نگاهش ماننده نگاه مردهای بود که هنوز چشم‌هایش را نبسته باشند.‌
دست‌هایش داخل کیف دستی‌اش که از جنس گلیم‌هایی بود که روی آن می‌خوابیدیم در جستجو بود. چشمانم روی کیف دستی می‌خکوب شده بود. می‌خواستم بدانم با چه چیزی می‌خواهد مرا ببُرد. یک چاقوی بزرگ را تجسم می‌کردم، ولی او از داخل آن کیف، یک کیف کوچک نخی بیرون آورد. با انگشتان بلندش داخل آن را گشت و بالاخره یک تیغ ریش تراشی شکسته بیرون کشید. به سرعت تیغ را از این رو به آن رو چرخاند و امتحان کرد. خورشید به سختی بالا آمده بود. نور به اندازهای بود که رنگ‌ها را ببینم ولی نه با جزئیات. خون خشک شدهای را روی لبه دندانه دار تیغ دیدم. روی تیغ تف کرد و با لباسش آن را پاک کرد.‌ همچنان که آن را به لباسش می‌سابید، دنیای من ناگهان تاریک شد. مادرم دستمالی را روی چشمانم انداخت.‌
چیزی که بعد از آن حس کردم بریده شدن گوشتم، آلت تناسلیم، بود. صدای گنگ جلو و عقب رفتن اره وار را بر روی پوستم می‌شنیدم‌.
وقتی به گذشته فکر می‌کنم، نمی‌توانم باور کنم که چنین اتفاقی برایم افتاده است. همیشه فکر می‌کنم درباره کس دیگری سخن می‌گویم. نمی‌دانم چگونه احساسم را بیان کنم تا بتوانید آن را روی بدن خود حس کنید. مثل این بود که کسی گوشت ران شما را برش بدهد یا بازویتان را قطع کند. با این تفاوت که این قسمت حساس‌ترین بخش بدن است.‌
من حتی کوچک‌ترین حرکتی نکردم، زیرا «امان» [‌خواهرم] را به یاد داشتم و می‌دانستم هیچ راه فراری وجود ندارد. فکر می‌کردم اگر تکان بخورم درد بیشتر می‌شود. فقط پاهایم بدون اراده شروع به لرزیدن کرد. از حال رفتم...
وقتی بیدار شدم گمان می‌کردم تمام شده است، ولی بدتر از زمان شروع بود.‌ چشم بندم کنار رفته بود و من زن جلاد را دیدم که یک مقداری خار درخت اقاقیا را کپه کرده بود. او از آنها برای ایجاد سوراخ‌هایی در پوستم استفاده کرد. سپس نخ سفید محکمی از سوراخ‌ها رد کرد تا مرا بدوزد. پاهایم کاملا بی‌حس شده بود، ولی درد بین آنها آنچنان شدید بود که آرزو می‌کردم بمیرم. مادرم مرا در بازوانش گرفته بود- برای آنکه آرام بگیرم به او تماشا می‌کردم.
چشمانم را باز کردم. آن زن رفته بود. مرا حرکت داده بودند و بر روی زمین نزدیک صخره خوابانده بودند. پاهایم از مچ تا ران با نوارهایی از پارچه به هم بسته شده بود، به طوریکه نمی‌توانستم حرکت کنم. من اطراف را به دنبال مادرم نگاه کردم، ولی او رفته بود. سنگی را نگاه کردم که مرا روی آن خوابانده بودند. از خون من خیس بود. مثل اینکه مرغی را در آنجا سر بریده باشند. تکه‌هایی از گوشت تنم، آلت تناسلیم، آنجا افتاده بود، دست نخورده، زیر آفتاب در حال خشک شدن بود.‌
دراز کشیدم، به خورشید که حالا دیگر بالای سرم ایستاده بود نگاه کردم. هیچ سایه ای اطراف من نبود و موجی از گرما به صورتم سیلی میزد. تا اینکه مادرم همراه با خواهرم برگشت. مرا به سایه یک بوته کشاندند. 
این یک سنت بود. یک سر پناه کوچک زیر یک درخت آماده کرده بودند، جایی که من تا زمان بهبودی استراحت کنم. چند هفته، تنهای تنها، تا کاملاً خوب شوم.
فکر کردم عذاب تمام شده، اما هر بار که خواستم ادرار کنم درد شروع می‌شد. حالا می‌فهمیدم چرا مادرم می‌گفت زیاد آب و شیر ننوش. مادرم اخطار کرده بود که راه نروم. بنابراین نمی‌توانستم طناب‌هایم را باز کنم. چون اگر زخم‌ها از هم باز می‌شد، کار دوخت و دوز باید دوباره انجام می‌گرفت.‌
اولین قطره ادراری که از من خارج شد، انگار اسید پوستم را می‌خورد. وقتی زن کولی مرا دوخت، فقط سوراخی به اندازه سر چوب کبریت برای ادرار و خون- در زمان پریودی- باز گذاشته بود.
این استراتژی خردمندانه، تضمینی بود برای اینکه تا قبل از ازدواج هیچ رابطه جنسی نداشته باشم و شوهرم مطمئن باشد یک باکره تحویل گرفته است‌.
هر هفته مادرم معاینه‌ام می‌کرد تا ببیند کاملاً بهبود یافته‌ام. وقتی بندهایم را از پاهایم گشودم، توانستم برای اولین بار به خود نگاهی بیندازم. یک تکه پوست کاملا هموار کشف کردم که فقط یک جای زخم در وسط آن بود. مانند یک زیپ، که آن زیپ کاملا بسته شده بود.
آلت تناسلیم مثل یک دیوار آجری مهر و موم شده بود تا هیچ مردی توانایی دخول تا شب عروسیم را نداشته باشد…زمانی که شوهرم با یک چاقو یا فشار، آن را از هم می‌درید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

این مطلب به تاریه پنج شنبه اورمزد شید 19 فروردین ماه 2569شاهنشاهی برابر با 
19فروردین ماه 1388شمسی تحمیلی تازی و تازی پرستان نوشته شد.

۳۳ نظر:

  1. سلام بر نوشین عزیز ، آره یه چیزایی درباره ی این شنیده بودم واقعا کار وحشیانه و ظالمانه ایه.
    خدا را شکر که درکشور ما این کار انجام نمیشه.

    پاسخحذف
  2. درود بر نوشین جان

    این اسلام ننگ است واقعا هرکی افتخار میکنه مسلمونه باید این مطلب رو بخونه ببینیم باز هم افتخار میکنه مسلمونه

    پاسخحذف
  3. عبارت زیر را از پست بالا انتخاب و داخل گیومه در گوگل جستجو کردم:
    "جلو و عقب رفتن اره وار"
    دیدم این مطلب در شصت سایت و وبلاگ آمده البته گوگل سایتهایی رو نشون میده که دقیقا این عبارت در آنها آمده پس بعید نیست تعداد سایتهایی که مطلب بالا در آن آمده بسیار بیش از اینهاست
    نوشن خانم
    تا کی شما از اینجا و آنجا حرف جمع میکنی؟ کی میخواهی ازخودت حرف داشته باشی؟ جمع آوری از اینجا و اونجا هنر نیس.

    پاسخحذف
  4. درود بر نوشین دخت پاک آریایی
    اسلام ناب محمدی یا شمشیر شروع می شود و با کشتن تمام میشود
    اسلام با تجاوز شروع و به پابان می رسد
    اسلام یا خورن سوسمار شروع و با خوردن کثافت های دیگر تمام میشود
    ----
    باورت میشود پس از خواندن این جستار گریه کردم گریه و حالا هم به سختی دارم مینویسم . سخت هست خیلی سخت . فکرش تمام اعضای بدن را می لرزاند . شنیده بودم . اما ..
    آخر دخترها چه گناهی داند که باید حماقت پدر و ماد خود را تحمل کنند . این دیگر چه دینی هست . آخه این چه این استراتژی هست که دخترتا شب عروسی به این طریق باکره بماند
    . اگر اینگونه هیت راهی هم برای باکره مانده پیرها محمد پاید پیدا می کرد تا آنها هم تاشب دامادی به هیچ دختری هم خواب نشوند
    .
    ننگ بر الله مدینه ننگ بر محمد و ننگ بر علی
    . آنقدر خوب و عزیزی که به هنگام وداع حیفم آید که تو را دست خدا بسپارم

    پاسخحذف
  5. درود بر نوشین دخت پاک آریایی
    بابت این احمق و کودن مسلمون باید بگویم که آنها خیلی کوچک تر از این حرف هاهستند که بخوای جوابشون رو بدی . اما من میدم . آقای ایمان . بهرام افشین . و امید شما حتما با خواهر و مادر خودتان این کارها را کرده اید .
    شما آنفدر احمق هستید که توان مفابله با خرد گرایی را ندارید پیامبر احمق و هوس پرستتان هم همین گونه بود

    پاسخحذف
  6. جواب مدیر وبلاگ به احمد آقاپنجشنبه, ۱۹ فروردین, ۱۳۸۹

    درجواب احمد آقا:
    احمد آقا من در جاهائی عضو شده ام و برایم این مطلب از همانجا ها ایمیل شده بودتازه اگر هم مطالبمان را کپی پیست کنیم این کار غلط نیست که بسیار هم از نظر خبر رسانی به افراد بیشتری لازم است

    پاسخحذف
  7. درزمین جهل ، مذهب کاشتند
    حاصلش قدرت شد و برداشتند
    روضه خوان های گذشته خویشتن
    را خداوند زمین انگاشتند
    روی تبلیغات شان تا آسمان
    پرچم ما را چرا افراشتند
    درکمین هموطن کشتن کنون
    افترای اجنبی بگذاشتند
    دربساط دزدی ناموس و پول
    جزخدا هرچیزدیگرداشتند
    خرده ها ؛ کم ها و قی گردیده ها
    هیچکس ها هیچمان پنداشتند
    سارا

    پاسخحذف
  8. درود

    این جنایت فجیع جنسیتی متاسفانه در بخش های جنوبی سرزمین خودمون و در بیشتر کشورهای حاشیه خلیج فارس اجرا میشه.

    یکی از پایه گزاران فقه شیعه که اگه نبود بدون شک تشع وجود نداشت محمد باقر مجلسیه. یک بیمار روانی به معنای حقیقی کلمه. اولین پستی که من تو وبلاگم زمانیکه تو بلاگفا بودم نوشتم در همین رابطه است و به صورت مستند از حلیت المتقین نوشتم.

    http://kheradgeraee5.blogspot.com/2009/03/blog-post_7792.html

    پیروز باشی. پاینده ایران

    پاسخحذف
  9. زنده باد ایران بزرگ اریائی پارسی ومردم بزرگش باآن فرهنگ همیشه آسمانی ارزشمند جاودانه اش.

    پاسخحذف
  10. درود
    وقاحتهای اسلامی تمومی نداره
    این مطلب تاسف بار هم یکی دیگه از نشانه های حیوانیت و رذالتهای اسلام ناب محمدی و عربهای هرزه و کثیفه نابود باد اسلام اهریمنی
    پیروز باشی

    پاسخحذف
  11. جواب به یادداشت ختنه
    در مورد نوشته ی فوق چند نکته باید در نظر گرفته بشه:
    یک) به فرض که ختنه دختران مستحب باشه ختنه پسرها واجبه. آیا ختنه پسران باعث خوش آلت شدن مردها نمیشه؟ آیا سبب نمیشه میکروبها در سر آلت و زیر پوست جمع نشن؟ اگر شما بیغرض باشی اول باید به ختنه ی پسرها بپردازی که مسلما واجبه. اما این کار واجب را رها کردی و به مذمت عملی می پردازی که شاید مستحب باشه
    دو) داستانی که در پست فوق آمده به فرض که واقعیت داشته باشه، کار خلاف یک مسلمان نباید به حساب اسلام گذاشته بشه. رفتار شخص کولی و مادر طفل از نظر اسلام حرامه چون هر صدمه به بدن حرامه.
    سه) برخی ممکنه از نوشته ی شما تصور کنن که منظور از ختنه، کلا بریدن آلت تناسلی دختره در حالی که منظور بریدن گوشت اضافیه. اگر ختنه دختران مانند با رعایت بهداشت صورت گیرد معلوم نیست ایراد داشته باشه. باید متخصصان در این مورد نظر بدن نه من و شما.
    چهار) آلت تناسلی زنها به دلیل عادت ماهانه، ادرار، خارج شدن مایعات دیگر و ریخته شدن منی مرد روی آن، محل تجمع انواع میکروبها خواهد بود. اگر گوشت اضافی برداشته بشه، علاوه بر خوش نماتر شدن آلت، راحتتر میشه آنجا را تمیز کرد. اتفاقا برای کافرها که ممکنه پس از ادرار خودشونو آب نکشن یا با دستمال کاغذی خود رو تمیز کنن ختنه لازم تره.
    پنج) در مورد ختنه ی دختران، روایاتی هم داریم که تصریح می کنند که جزء سنت پیامبر(ص) نیست و بعضی روایتها هم این کار را تأیید میکنن. روش فقها در مورد مستحبات اینه که در مورد آنها خیلی تحقیق نمیکنن که آیا سند آن درسته یا نه. لذا هر امر مستحبی را که شنیدیم به راحتی نمی تونیم به اسلام نسبت بدیم هرچند در رساله های عملیه آمده باشه.
    پنج) اگر ختنه ی دختران شبیه آنچه امروز برای پسرها صورت میگیره، در عین رعایت امور پزشکی هنگام ختنه، اگر ثابت بشه که نقصانی در دختر میشه مثلا سبب بشه او لذت جنسی نبره، از نظر اسلام حرام خواهد بود.

    پاسخحذف
  12. درجواب فاطمی
    ختنه ی دختران یه نوع توحش می باشد و در پزشکی فقط صدمه به دستگاه تناسلی به حساب می یاد و هیچ مزایایی ندارد.این کار چون صدمه به افراد به شمار می یاد و غیر قابل جبران است و باعث می شود زنان از لذت جنسی برخوردار نباشند پر از اشکال و حرام است متاسفانه همه رو به اسلام چسبوندن.این کار بریدن گوشت اضافی نیست وگر نه خوداصلا نمی افرید .بریدن کلیتوریس که حساس ترین عضو بدن است شدیدا دردناک است. در ضمن لبهای مینور و ماژوردستگاه تناسلی از عفونت های مکرر ادراری جلوگیری می کنند .

    پاسخحذف
  13. متن پاسخ استفتایی از آیت الله صانعی در مورد ختنه مناسب است: (باکلیک بر نام من سایت ایشان باز خواهد شد)
    ختنه دختران، و يا به تعبير روايات منقوله به طرق اماميه و عبارات فقهاى اماميه، خفض الجوارى ـ همان خفض دختران كه در سؤال آمده ـ سنت و مستحب نبوده و نمى باشد؛ و دو صحيحه عبداللّه بن سنان و ابى بصير مرادى بر نفى سنت بودن ختان نسبت به دختران و اختصاص نسبت به پسران، دلالت و گويايى روشن و واضحى دارند، و حجت مسلمه و دليل فقهى محكم و معتبر بر آن مى باشند، و چگونه حجت بر آن نباشد با اين كه همه روات آنها تا امام معصوم(عليه السلام) عادل، و حجيت چنين رواياتى را همه علما قبول داشته و دارند، و از اين گونه روايات تعبير به صحيحه مى شود؛ و در صحيحه مرادى كه از امام باقر(عليه السلام)است آمده: «أما السنة، فالختان على الرجال وليس على النساء»،[1] اما سنت، پس ختان براى مردان و رجال است و بر زنان سنت نمى باشد. و شبيه به همين معنا در صحيحه ابن سنان از امام صادق(عليه السلام) آمده: «ختان الغلام من السنة وخفض الجارية ليس من السنة»،[2] ختنه شدن پسران از سنت، و خفض دختران (ختان آنها) از سنت نبوده و نمى باشد، و نيز موثقه مسعدة بن صدقه از امام صادق(عليه السلام)، و روايت فضل بن شاذان از امام رضا(عليه السلام)بر نفى سنت بودن آن نسبت به دختران و زنان دلالت و گويايى دارد؛ ليكن در موثقه به نحو منطوق كه فرمود: «خفض النساء مكرمة وليس من السنة ولا شيئاً واجباً»،[3] حفض دختران و زنان مكرمه است؛ يعنى سبب حُسن آنها و بزرگوارى آنها نزد شوهرانشان مى باشد، و نه از سنّت است و نه چيزى كه واجب باشد؛ و روايت فضل به نحو مفهوم مقابله كه فرمود: «والختان سنة واجبة للرجال ومكرمة للنساء»[4]، ختنه يك سنت واجب و لازم بر رجال است و مكرمه اى براى زنان؛ و ناگفته نماند كه مكرمه كه در مقابل سنت آمده، گوياى آن است كه از نظر اسلام و شرع مبين، مورد طلب و خواست و رجحان و استحباب نبوده؛ بلكه همان گونه كه از معناى آن بر مى آيد، يك امر مردمى و خواسته افراد در زمان ها و مكان ها بوده و جهتش هم همان حُسن و زيبايى و كرامت نزد شوهر مى باشد.

    نتيجتاً مى توان گفت مسئله مكرمه، در اخبار و احاديث هم خبر دادن از همان امر عرفى بوده، نه بيان يك مكرمه اسلامى، والاّ حتماً مى بايست به عنوان سنت معرفى مى گشت؛ چون اگر آن حُسن و كرامت اسلامى نيز بود، يعنى اسلام آن را قبول داشته و آن را همگانى و در همه ازمنه پذيرا شده بود، قطعاً مستحب و سنت مى شد.

    اين بود مقدارى از بحث در مسئله خفض دختران والاّ همه بحث هاى آن و بيان شواهد و قرائنِ گوياى عدم استحباب و عدم سنت بودن آن، فرصت مفصل و بحث هاى طولانى ترى را مى طلبد كه از حوصله يك سؤال و جواب، خارج است. و اين جانب به نوبه خود بسيار متأسفم كه چرا سنت نبودن و عدم استحباب آن، مورد اجماع علماى اسلام قرار نگرفته، و به عنوان يك فرهنگ و روش براى مسلمانان، حداقل در زمان فعلى قرار نمى گيرد؛ چون وجوب آن فضلاً عن استحبابش حتى اگر از نظر فقهى و حكم اولى آن، فى حدّ نفسه قابل اثبات باشد، با توجه به هر يك از جهات ذكر شده در سؤال؛ مانند بروز ناهنجارى هاى فردى و اجتماعى (يعنى مفسده ها و ضررها) كه منجر به حمله به اسلام و احكام نورانى آن مى گردد، و مانند آنچه در بند 4 (يعنى ضرر داشتن) وبند 5 (يعنى مترتب نشدن مناط و علّت و فايده و...) چه رسد به همه آنها، به خاطر آن امور و آن شرايط بايد قائل به حرمت و عدم جواز در اين گونه زمان ها شد.

    پاسخحذف
  14. سلام نوشین جان،من به روزم با چندین کاریکاتور جالب از ماجرا های سال 88.
    در ضمن بی زحمت لینک وبلاگ منو از "زندیق های تازی ستیز" به "زندیق پارسی" تغییر بده.

    پاسخحذف
  15. درود بر تو نوشین

    شوربختانه در دوره ی بدی زندگی میکنیم
    هر چه میگذره هم بدتر داره میشه.

    ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
    ببر اندوه دل و مژده ی دادار بیار

    تندرست و پایدار بمانی
    شــــادباش و دیــرزی

    پاسخحذف
  16. نوشین و آنیتا هر دو در مورد محل بریدن برای ختنه دختر به اشتباه افتادند. کلیتوریس (در بالای آلت که باعث تحریک جنسی میشه) بریده نمی شه بلکه دو گوشت آویزان (لبهای داخلی) بریده میشه و چنانچه در استفتای آیت الله صانعی آمده ربطی به اسلام نداره.

    پاسخحذف
  17. درود نوشین عزیز و سپاس از زحمات بیدریغ ات در راه خرافه زدایی و خردگرایی
    پاینده ایران

    پاسخحذف
  18. اسحق فتحیdani7kel.persianblog.irشنبه, ۲۱ فروردین, ۱۳۸۹

    بیچاره دخترکان این اقوام احمق البته این روش وحشیانه فقط در میان اقوام خاصی د رایران متداول است اما در اندونزی و مالزی کاملن و بصورت رسمی اجرا میشود.

    پاسخحذف
  19. سلام ،
    برگشتم با دستی پر و کتابی که ترجمه‌ کردم...

    در وبلاگی نو...

    http://tarashbashi3.blogspot.com

    پاسخحذف
  20. سلام نوشین جان فردی به نام فاطمی در وبلاگ من یه نظر خصوصی داد که "با نقد نوشین" به روزم. من هم رفتم تو وبلاگش انگار او در وبلاگش قسمتی از مطالب شما رو میذاره و نقد می کنه ولی هر کی که نظر میذاره فقط نظرات "به نفع " خودشو تایید می کنه.مثلا من دیروز دو سه تا نظر دادم هنوز تایید نکرده و فکر نکنم تایید کنه به نظرت باید با این چنین آدمی چی کار کرد من که فکر می کنم تو وبلاگت یه مطلب در مورد این فرد بذار و حسابی پتشو بریز رو آب و ضایعش کن.

    پاسخحذف
  21. درود
    نوشین عزیز در این باره بسیار خوانده بودم ولی تا کنون این داستان اندوهناک را نخوانده بودم.بسیار اندوهگین شدم.بیچاره بانوان که اسلام و تازیان چه ها که بر سرشان نیاوردند.من شنیده ام که دختران ختنه شده لذت جنسی کمتری از دختران ختنه نشده میبرند.بیچاره این دختران فقط برای اینکه آلتشان در نزد شوهرشان زیبا باشد این بلا به سرشان می آید.همان گونه که از سخنان صانعی هم دیده میشود دلیل ختنه ی دختران "حُسن و زيبايى و كرامت نزد شوهر" دانسته شده.ای خاک بر سر مرد و زنی که به این دلیل این وحشیگری را مجاز میداند.
    در پاسخ به فاطمی باید بگویم که قیاس مع الغیر نکن.ختنه در پسران بریدن پوست اضافه ی روی سر آلت هست و که کاری ست بسیار سودمند.خواهش میکنم ختنه را به اسلام نبند زیرا پیش از اسلام ختنه در دین یهود بود و یهودیان هم این رسم را از مصریان باستان آموخته بودند.پس ختنه کردن پسران نخستین بار در میان مصریان باستان مرسوم بوده و سپس وارد ادیان سامی (البته یهود و اسلام) شده.ولی ختنه در دختران بریدن تکه ی گوشتی از آلت تناسلیشان است که کاری ست بسیار وحشیانه
    در پناه اهورا

    پاسخحذف
  22. درود بر شما
    همونطور که زیر متن وبلاگم نوشتم
    موضوع افزایش بازدید رو از منابع دیگه ای گرفتم
    اما اگر مهلت بدید در خصوص مواردی که خواستید تقیق میکنم و پاسخ شما رو میدم
    فعلا بای تا های

    پاسخحذف
  23. آرتمیس آریانژادیکشنبه, ۲۲ فروردین, ۱۳۸۹

    درود
    شوربختانه چنین کار ناپسندی امروزه انجام می شود،البته گمان می کنم قبل از اسلام هم وجود داشته است،به هر روی،کاری زشت و ناپسند است که آرزو می کنم هر چه زودتر برچیده شود
    پاینده ایران

    پاسخحذف
  24. سلام بر نوشین عزیز لینکت رو درست کردم در مورد نظرت هم بگم باشه از این به بعد همون کاری که گفتی رو می کنم و نظرمو یه جا کپی نگه می دارم.
    سپاس

    پاسخحذف
  25. جواب به بابک
    بابک عزیز
    شما چقدر کم صبری! من همیشه پای کامپیوتر ننشستم تا به محض رسیدن نظرها اونهارو عمومی کنم. البته برای اینکه وقت بازدیدکنندگان گرفته نشه پیامهای بی ربط و نیز پیامهایی که در آن ناسزا هست حذف میکنم اما یادم نمی آید که پیامی از شما را حذف کرده باشم.

    پاسخحذف
  26. سلام من به روزم سر بزنید ممنون میشم.

    پاسخحذف
  27. با درود به نوشین گرام
    نخست بهارت پر گل باد
    نشانی تو به انگیزه مهر مامورین خدا و پیامبر بروی زمین مرتب دگرگون میشود من هم مدتی نبودم و بی خبر و نشانی را از تارنمای دوستان پیدا کردم و به تو بانوی پارسی رسیدم
    شاد باشی و تندرست که ما را اگاه میکنی

    پاسخحذف
  28. درود هم وطن ببخش منو یک مدتی به شما سر نزدم متاسفانه گرفتار بودم دادگاهم برگزار شد و به جریمه محکوم شدم بگذریم در مورد مطلب خدایا منو ببخش در وبلاگم گفتم شاید برای شما شائبه ای ایجاد شده باشد میدونی من نزدیک به سه سال است دارم مطلب مذهبی و سیاسی می نویسم و به این نتیجه رسیدم حرفهای ما اگرم صد درصد درست باشه متعصبان مذهبی انها را قبول نخواهند کرد و فکر میکنن ما مزد بگیر اسرائیل و امریکا هستم برای همین من در وبلاگم مطلب بی ربط به سیاست و مذهب را هم مینویسم تا بفهمند منم یک ادم عادی هستم عاشق میشم در عشق شکست میخورم و ............الان هم سعی دارم از طریق دوستی وارد بشوم و سعی کنم با افراد زیادی اشنا بشم و در پشت نقاب دوستی بعضی چیزها را به مغز پوک انها وارد بکنم موفق باشی هم وطن غیور من ایران به داشتن فرزندانی چون شما افتخار میکنه

    پاسخحذف
  29. درود نوشین جان
    مشکلاتی پیش اومده که دیگه نمیتونم مثل قبل زیاد بیام تو نت...
    چه پست غمناک و وحشتناکی...تلخی حقیقت رو از شیرینی نداستن بیشتر دوست دارم...

    پاسخحذف
  30. درود در وب فاطمی نظر دادم هیچ وقت با خوک کشتی نگیر چون هم خودت کثیف میشی و هم خوک از این کار لذت میبره کسی که دین ابا و اجدادی خودش را ول کرده و یک دین وحشی را قبول کرده و درباره بهترین دین داره حرف چرت میزنهد از خوکم کمتره من اگر روزی دینی بخواهم برگیزنم بی شک زرشتی میشوم

    پاسخحذف
  31. نوشین عزیز این بیماران منو دوباره فیلتر کردند اگه میشه آدرسها تصحیح کن
    mansourf7.blogspot.com

    پاسخحذف
  32. ای بابا یک عمره دارند مال ما پسر ها رو میبرند حال یک بار هم مال شما رو ببرندمگه چی میشه بعدش هم وقتی اسلام میگه ببر خوب ببر دیگه یعنی چی شما بهتر میفهمید یا خدا یک ذزه که خوبه اگه گفت همه اسش رو هم یکجا ببر بنداز دور باید ببری و بندازی دیگه همین حرفها رو میزنید که تهران میخواد زلزله بیاد.

    پاسخحذف

یک مسلمان ایرانی تنها از این جهت مسلمان است که پدرش مسلمان بوده است و پدر او نیز بهمین دلیل مسلمان بوده که پدری مسلمان داشته است و پایان این خط زنجیر به زرتشتی فلک زده ای می رسد که با شمشیر عرب لااله الاالله گفته بود!!
بی آنکه حتی معنی آنرا دانسته باشد.
شجاع الدین شفا - تولدی دیگر