نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران
بیداری پایگاه درفش کاویانی در راه مبارزه با خرافات و ننگ و جنایات 1400 ساله دین و 400 ساله مذهب و 31 ساله حکومت ننگین و خودکامه و پر ازفساد و جنایت آخوندی - یک مسلمان ایرانی تنها از این جهت مسلمان است که پدرش مسلمان بوده است و پدر او نیز بهمین دلیل مسلمان بوده که پدری مسلمان داشته است و پایان این خط زنجیر به زرتشتی فلک زده ای می رسد که با شمشیر عرب لا اله الله گفته بود !! بی آنکه حتی معنی آنرا دانسته باشد!! شجاع الدین شفا - تولدی دیگر -
خدایا ایران را از دروغ و دشمن و خشکسالی حفظ کن - دعای داریوش بزرگ برای ایرانیان همه زمانها

.

هیچکس حقایق مذهبی را بخوبی آنهائی که توش خردگرائی را از دست داده اند نمی فهمند - ولتر

۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه

حاتم بخشی های جمهوری اسلامی و میراث خمینی ( قسمت دوم همراه با لینک قسمت اول ) / نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران



حاتم بخشی های جمهوری اسلامی و میراث خمینی (بخش دوم)

نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران



 * این متن کمی طولانی است لطفا" تا انتها بخوانید تا بدانید
( اگر چه خردمندان و ایراندوستان  خود میدانید) 
چرا و به چه دلیل ایران باید خرابه بماند و یا خرابه بشود؟؟؟؟؟؟


در بخش اول این سواُل مطرح گردید که مگر مردم ایران چه تقصیری دارند که
گرفتار چنین جماعتی گردیده اند، جماعتی که فرزندان آنان را بی محابا به
قتل میرسانند، به سیاه چال ها میاندازند، مملکت آنان را به زندانی بزرگ
تبدیل کرده اند واموال آنان را هم خود بغارت میبرند وهم ببه غریبه می
بخشند؟. نظرنویسنده براین است که ریشه چنین رفتارهایی که بطور گوناگون
ازابتدای روی کار آمدن جمهوری اسلامی تکرار میشود، در ادعای خمینی به
صدور انقلاب اسلامی به جهان و قرار دادن امکانات مالی و انسانی ایران در
خدمت این نظر بوده است. خمینی در پیام به مناسبت قبول قطعنامه ۵۹۸ اعلام
میدارد که:
 "من به صراحت اعلام مى كنم كه جمهورى اسلامى ايران با تمام وجود براى
احياى هويت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمايه گذارى مى كند، و دليلى
هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت
نكند".

 این تفکرخمینی که از ابتدای تاُسیس جمهوری اسلامی اساس سیاست خارجی
وعملکرد نهادهای گوناگون وابسته به نظام بر آن استواربوده است، بدست
گرفتن رهبری جهان اسلام و صدور انقلاب خود به سایر کشورها ودر نظرگرفتن
منابع مالی و نیروی انسانی کشورایران بعنوان ابزاری برای پیشبرد چنین
سیاستی بوده است.  خمینی درحالیکه درجنگ هشت سالۀ ایران وعراق هنوز شهرها
و قصبات در جنوب وغرب ایران با خاک یکسانند، چندصدهزار جوان ایرانی در
میدان های جنگ بخاک و خون غلطیده اند و میلیاردها دلار سرمایۀ ایران به هدر
رفته است در همان پیام اعلام میکند که:

 " ما بر سر شهر و مملكت با كسى دعوا نداريم.  ما تصميم داريم پرچم لا
اله الا اللّه را بر قلل رفيع كرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوريم."

 تصور اینکه انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ انقلابی است که از طرف ستمدیدگان
علیه ستمگران انجام گرفته است و فرهمندی (کاریزمای) رهبر آن خمینی توانست
چند صباحی پشتیبانی روشنفکران چپ کشورهای صنعتی، که آنرا انقلابی علیه
امپر یالیسم تلقی میکردند، و هواداری بخشی از مردم کشورهای مسلمان را، که
همیشه از طرف استعمارگران تحقیر گردیده و فرهنگ و هویتشان نادیده گرفته
میشد، و حکومت های ناخواسته را برآنان تحمیل کرده بودند، و در این انقلاب
روزنه ی امیدی برای رهایی خود از شر حکومتهای استبدادی و کسب هویت مستقل
خویش میدیدند، بخود جلب کند.

 برداشت غلط از کشش انقلاب اسلامی در ایران نیز این تصور را در مغز
"انقلابیون اسلامی" بوجود آورد. که پس از ایران در سایر کشورهای اسلامی
نیز انقلابات مشابهی انجام خواهند گرفت.  و بدین جهت آنان دست به تشكیل
واحد "نهضت‌های آزادیبخش" در سپاه پاسداران زدند، واین واحد با همكاری
بسیار نزدیكبا سایر "نهضت‌هایآزادیبخش" در سراسر جهان وبرگذاری
كنفرانس‌هایی با حضور رهبران این سازمان‌ها در تهران حلقه‌ های
فرامنطقه‌ای "نهضت رهایی بخش" اسلامی را برای پایه ریزی یک امپراتوری
اسلامی به رهبری خمینی پایه  گذارد.  سایر نهادهای جمهوری اسلامی هم بدنبال
پیاده کردن چنین سیاستی به راه افتادند و میرحسین موسوی وزیر امور خارجه
وقت پشتیبانی وزارت خارجه از جنگ با امپریالیسم در سراسر جهان رااعلام
نمود : «جنگ علیه امپریالیسم باید در سرتاسر عالم رخ دهد.»،  علاوه بر آن
تشكیل سازمان فراگیرانقلاب اسلامیمنطقه ای هم طرح گردید كه گروه‌هایی
همچون مجلس اعلای انقلاب اسلامی‌عراق، جنبش انقلاب اسلامی‌جزیرة العرب،
جبهه آزادیبخش بحرین و گروه‌های آزادیبخش سوریه و لبنان را دربر می‌گرفت.

 از یکطرف بی اعتنایی نظام اسلامی حاکم بر ایران به موازین حقوق بشر و
تکرار جنایات بی شمار به شکل اعدام ها وکشتار مردم بی گناه، به خرفت ترین
روشنفکران غرب نیز حالی نمود، که آنچه در ایران اتفاق افتاده است نه
مبارزه علیه امپریالیسم است ونه به نفع ستمدیدگان جامعه، بلکه کوششی است
برای رجعت دادن جامعه به صدر اسلام، واز طرف دیگر ناکارآیی الگوی حکومت
خمینی و نظامش، جنگ با یک کشور عربی (عراق)، و بخصوص تبلیغ و کوشش رهبران
کشورهای مسلمان همسایه به انتساب خمینی و انقلابش به فرقه ای ناچیز و
درعین حال مهاجم ازاسلام (شیعه) به تدریج موُثر واقع گردید و باعث فاصله
گرفتن بخشی ازطرفداران نظام جمهوری اسلامی دراین کشورها از آنچه خمینی
تصور آنرا میکرد (انقلابهای مشابه) گردید، وامید او را به وقوع چنین
انقلابهایی در سایر کشورها به یاًس مبدل کرد.

 فروکش نمودن آتش انقلاب در ایران همراه با حذف ماجراجویانی همچون مهدی
هاشمی و محمد منتظری پروژه انقلاب های مشابه از طریق "نهضت رهایی بخش"
اسلامی فرامنطقه‌ای را برای همیشه به خاک سپرد و این نهضت ها به شیرهای
بی یال و دم واشکمی تبدیل گردیدند، واز آنان چیزی جز مشتی جیره خواران
جمهوری اسلامی بجای نماند، وشعار تو خالی انقلاب جهانی اسلامی در عمل به
شعار"رهایی قدس" و "نابودی اسرائیل" بدل گردید. و از این پس این دو شعار
به صورت چراغ راهنمای جمهوری اسلامی در تعیین سیاست های منطقه ای و بین
المللی درآمدند.

 شعله ور شدن آتش جنگ ایران و عراق در شهریور ١۳۵۹ با وجود آمادگی صدام
حسین برای حل اختلافات از طریق مذاکره یعنی یکسال و چند ماه پس از روی
کار آمدن جمهوری اسلامی و ادامه آن بمدت ۸ سال با شعار " فتح قدس از طریق
کربلا" اولین اثر مخرب این سیاست بود، که هزاران کشته ومجروح و هدر دادن
میلیاردها دلار سرمایه مملکت را بدنبال داشت ه است.

 منزوی بودن نظام درسطح کشورهای منطقه و جهان وعدم پیشروی نظامی پس از
فتح خرمشهر در جبهه های جنگ نظام را بفکر بوجود آوردن "ستون های پنجم" در
کشورهای اسلامی انداخت.  سپاه پاسداران که از ابتدا در پروژه انقلاب جهانی
خمینی نقش بسزایی داشت، از این پس وظیفه پدرخواندگی (Pate) گروهای تندرو
منطقه را با طرح شعارهای فوق بعهده گرفت ودولت ونهادهای دیگر نظام هم از
جیب مردم ایران تامین منابع مالی آنانرا عهده دار شدند.  نخستین مجموعه ای
که مستقیماٌ زیر چتر سپاه پاسداران قرار گرفت شبه نظامیان مجلس اعلا بودند
که بعدها به عنوانبازوی مسلح مجلس اعلا، نام سپاه بدر گرفتند. این" سپاه"
ابتدا از نیرویی حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر ازاسرای عراقی دراردوگاههای ایران و
پاسداران وظيفه تشکیل یافته بود، علاوه بر شرکت در جنگ، در بسیاری از
مأموریتهای سرکوبی نظام هم علیه دانشجویان، کارگران، زنان به بسیج و سپاه
پاسداران کمک میکرد.

 اما مهمترین ماُموریت سپاه ایجاد یک نیروی رزمندۀ غیرایرانی درخارج از
ایران بود. بدین منظور در اوایل سالهای ١۹۸۰هستۀٔاولیه حزب الله و ساختار
تشکیلاتی آن متشکل از اسلام گرایان، نیروهای حزبِ  الدعوه به رهبری علامه
سید محمدحسین فضل‌الله، شاخه دانشجویی حزب الدعوه، مسئولان جنبش امل،
اعضای جنبش فتح به رهبری ابوجهاد (خلیل الوزیر) و تمام گروه ها و
جریان‌هایی که از انقلاب اسلامی ایران و روح‌الله خمینی متاُثر بودند شکل
گرفت.  
نظام جمهوری اسلامی در اوایل سال ١۹۸۳ با اعزام ۲۰۰۰ تن از افراد
سپاه پاسداران به لبنان تعلیم و تربیت افراد این فرزند دست آموز خود حزب
الله رااز نظر نظامی و سیاسی و نیز تامین اسلحه آن را بعهده گرفت.  و تا
زمان انعقاد توافقنامه طائف در سال ١۹۸۹هر سال تعدادی بین١۵۰۰ تا ۳۰۰۰
نفر از افراد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به جهت تعلیم افراد حزب الله
به لبنان اعزام میگردیدند. پس از عقد قرارداد فوق سپاه ناچار شد عمده
نیروهای خود را از لبنان فراخواند اما همیشه تعدادی از افسران کادر
آموزشی و اطلاعاتی های سپاه که تعدادشان تا ۵۰۰ تن نیز تخمین زده شده است
در لبنان حضور داشته اند و هنوز هم دارند. پشتيبانی مالی جمهوری اسلامی
ايران از حزب اللهدست کم سالیانه به حدود ۳۰۰ ميليون دلار تخمین زده
میشود. و آخرین حاتم بخشی دولت جمهوری اسلامی ایران به آن طبق گزارش
مطبوعات چهارصد میلیون دلار است که جدیدا بخاطر خوش خدمتی حزب الله در کمک
به سرکوب مردم بعد از انتخابات ١۳۸۸ بصورت نقدی در اختیار  گروه نصرالله
قرار گرفته است.

 در پی درگیری‌های گسترده سال ۲۰۰۷، که میان گروه شبه‌نظامی حماس و گروه
رقیب آن الفتح در سرزمینهای فلسطینی رخ داد و درپی بدست گیری قدرت در
نوار غزه توسط گروه حماس، سران نظام جمهوری اسلامی که همیشه در مساله
فلسطین رفتار دایه مهربانتر از مادر را بخود اختصاص داده بودند، از فرصت
پیش آمده استفاده نمودند بدین معنی که از آن پس چنانکه یک مقام حماس در
گفتگو با روزنامه تایمز لندن بیان میکند، آموزش شبه نظامیان حماس در
ایران توسط سپاه پاسداران انجام میگیرد. این مقام گفت که ۳۰۰ تن از
نیروهای حماس برای طی دوره‌های آموزشی مخفیانه به ایران اعزام شده‌اند.
به گفته وی از هنگام آغاز درگیری‌ها تاکنون هفت گروه برای طی دوره‌های شش
ماهه به ایران اعزام شده‌اند. این فرمانده ارشد همچنین اضافه کرد که:

 «ایران مادر ما بوده و به ما اطلاعات و تجهیزات نظامی داده و به لحاظ
مالی از ما حمایت می‌کند

 علاوه بر آموزش نظامی افراد حماس در ایران، جمهوری اسلامی از طریق ارسال
اسلحه قاچاق – سعی درقاچاق به گامبیا و ارسال آن بنوار غزه جدیدترین
آنست- در تا مین مایحتاج نظامی سازمان حماس تاکنون باین سازمان کمک های
قابل توجهی نموده است. کمک های مالی جمهوری اسلامی به حماس را در بخش اول
این نوشته برشمردیم - نیم میلیارد دلاردر ظرف چهار سال گذشته – که علاوه
بر کمک های اموزشی و سلاحی است که در اختیار این سازمان قرارگرفته است.

 اضافه بر دو سازمان فوق که بعنوان ستون های اصلی آتش افروزی نظام اسلامی
در منطقه بشمار میروند، تعداد زیادی از سازمان های ریز و درشت دیگری هم
بعنوان فرزندخوانده های سپاه در فهرست جیره بگیران جمهوری اسلامی قرار
دارند. که از آنجمله اند:
 - جهاد اسلامی در فلسطین، که ساخته و پرداخته سپاه است و حدود ۱۰۰۰ مرد
جنگی و همینمقدار هوادار و بازویسیاسیدارد.

ـ جبهه خلق برایآزادیفلسطین فرمانده عمومی به رهبری احمد جبریل
 
ـ سازمان بدر و میلیشیای الدعوه و جیش المهدی
 
 ـ فتح انتفاضه در سوریه از فلسطینی های ضد عباس

 ـ انصار الاسلام در کردستان عراق

 ـ حزب اسلامی قـُلبُ الدین حکمتیار

 ـ جناحهائی از القاعده و طالبان

 ـ گروهای حزب الله در حاشیه خلیج فارس به ویژه کویت و بحرین.

 ـ گروههائی از اسلامی های مصر و مغرب ویمن

چنانکه در بالا اشاره گردید دو شعار"رهایی قدس" و "نابودی اسرائیل" دو
شعاری است که رهبران کنونی جمهوری اسلامی وپیشینیان آنها پس از مرگ خمینی
از اوبارث برده اند، با این تفاوت که بقول آقای علوی تبار:


 "پس از ایشان(خمینی)، مشروعیت کاریزماتیک از بین رفت، مشروعیت سنتی شکل
نگرفت و مقبولیت مردمی نیز سیر نزولی پیدا کرد...وتلاش میشود با ژست های
نظامی خاص، حقارت شخصی پوشانده شود "

 اما اکنون ،  اما مردمان حقیری بر مملکت ما حکومت میکنند، افراد حقیرکه نه
مشروعیت دارند و نه پایگاه اجتماعی. آنان برای حفظ قدرت خویش از این
"ستون پنجم" ها، همراه با نیروی اجیر داخلی استفاده میکنند. در داخل
مملکت راه را برای قدرت گیری سپاه (پدر خوانده این گروهها ) در ساختار
اقتصادی و سیاسی مملکت هموار کرده و امتیازات متعددی را برای سپاه و
فرماندهان آنها در نظر گرفته اند و مشتی تهی مغز نظامی و امنیتی را بر
جان و مال مردم ایران حاکم نموده اند. و در خارج از مملکت با زدن چوب
حراج بمنابع مالی و زیرزمینی، ورود بی رویه کالاهای خارجی به قیمت نابودی
واحدهای تولیدی داخلی، بخطر انداختن تمامیت ارضی - بی اعتنایی به پایمال
شدن حقوق حقه ایران دردریای خزر و خلیج فارس-،  وباج دهی ببه کشورهای دست
چندم برای پنهان کردن وضعیت اُسف باری مملکت درسطح سیاسی وبین المللی،
کشور را بمرز از هم پاشیدگی کامل سوق داده اند. شعارهای به ارث برده از
خمینی اکنون چون تیغی است که بدست زنگیان مست افتاده و آنان هرچه را که
در دسترسشان قرارگیرد درو و نابود میکنند.

 تاکنون هیچیک از بخش های جمهوری اسلامی چه "اصلاح طلب" و چه "اصولگرا"
نخواسته و یا نتوانسته به جهت حفظ منافع ملی ایران در تعیین سیاست های
خود از دنبال کردن این شعارها خود داری نماید.

 حتی زمانیکه در تظاهرات مردم پس از انتخابات ١۳۸۸ شعار:
  "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران "  مطرح گردید، آقایان موسوی و کروبی با مردم
همراهی نکرده و طرفداران آنان در خارج طرح چنین شعاری را نادرست دانسته و
شعار " هم غزه هم لبنان ..." را توصیه میکردند.



اما اکنون اما این حق مسلم مردم ایران است که سوُال کنند چه کسی رسالت
آزادی قدس و نابودی اسرائیل را به سران جمهوری اسلامی محول کرده است؟ که
آنان با تاراج منابع ملی ایران با چنین جدیتی آنرا دنبال می نمایند.  مردم
ایران هیچوقت نسبت به سرنوشت مردم فلسطین بی اعتنا نبوده اند، ولی تعیین
سرنوشت ملت و سرزمین فلسطین را از اختیارات و وظیفۀ دولت خود مختار و
نمایندگان منتخب این ملت تلقی میکنند. این آقایان که چون کبک سر خود را
زیربرف فرو برده اند نمی بینند که حتی همان سازمانی که جمهوری اسلامی بیش
از نیم میلیارد دلار بحلقش ریخته است از ورود افراد شیعه(!) به سرزمین
تحت قدرتش جلوگیری کرده و حق جمهوری اسلامی، مدافع شیعیان جهان، را از
این طریق کف دستش میگذارد.(روزنامه الحیات١۳ نوامبر ۲۰۱۰)

 اما این سوُال بشکل بارزتری اما در ارتباط با کمک های بی دریغ جمهوری
اسلامی به سازمانی در لبنان مطرح است که آخوند رهبر آن بجای سپاسگزاری از
این کمک ها، هویت تاریخی آنانرا را منکر میگردد.  کمک های جمهوری اسلامی
واعمال خرابکارانه آن در لبنان به گروه نصر الله باعث تاسف مردم ایران
است چه لبنان که روزگاری به سویس خاورمیانه معروف بود، در اثر کوشش های
مخربانه عوامل رژیم جمهوری اسلامی به انبار باروت منطقه تبدیل گردیده
است.
 
اکنون زمان آن رسیده که " اصلاح طلبان حکومتی" از خواب رجعت به عملکردها
در زمان حیات "امام" برخیزند واین بت اعظم را که تمام بدبختی های کنونی
مملکت زاییده افکار متحجر اوست برای همیشه بخاک سپارند، وحد اقل در شعار
" نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" با مردم همصدا شوند.


حسین اسدی

١0/ آذر ۱۳۸۹
بخش اول در لینک زیر:
http://parsdailynews.com/74872.htm

=================

این پیام به رویداد پنج شنبه اورمزد شید 11 آذرماه 2569 شاهنشاهی برابر با
11 آذرماه 1389 خورشیدی تحمیلی تازی و تازی پرستان نوشته شد.

۵ نظر:

  1. درود بر دخت پاک آریایی نوشین عزیز
    نوشین جان پس از مدتها به تارنمات آسر زدم . پپوزش مرا بپذیر بخاطر این همه دوری .......
    بهتر میدانی تارنمای م فیلتر و بعد هم مسدود شد . خب
    این را میتوان بگویم مردم ما هرچی میکشن مفصر تنها خودشان هستن . و بیشاز خود پدرانشان
    مردم ما هنوز تفاوت بد و بدتر را نمیفهمند نابید هم بفهمند چون تاریخ نمیخوانند چون کتاب نمیخوانند . نمیدانند موسوی همان نخست وزیری گجستکی به نام خمینی هست و کسی که برایش خمینی و قانون اساسی مهم باشد آن هم قانون اساسی که میگوید دست و پا را قطع کیند ایا لایف این هست که مردم خوشان را برای یک گجستک به نام موسوی بکشند .
    حال فرض کنیم که موسوی تغییر کرده آیا نباید مجازات شود بخاطر جنایتهایش در سال 67
    . مردم ما از 1400 سال پیش فریب دین را خوردند و باز هم و باز وباز
    برای بی فرهنگی و بی خرد مردمان سرزمینم که روزی مهد تمدن دنیا بودند سکوتی میکنم بالاتر از عظمت پارسه
    خرد نگهدارت

    پاسخحذف
  2. درود

    اگر کمی اندیشه کنیم در می یابیم که آن شیخ شکم گنده حسن نصرالله درباره این آشغالها و پایه گزارشان خمینی قاتل درست گفته و اینها عرب هستند.

    نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران

    پیروز باشی. پاینده ایران و ایرانی

    پاسخحذف
  3. درود. يعني خميني به صراحت مسلمانان رو به پيروي از "اصول تصاحب قدرت" دعوت كرده؟ عجب بي پدر...... بوده! اگه دقيقاً با همين لفظ گفته باشه واقعاً هيچ دليلي نداره كنار هيتلر و استالين و مائو و... قرار نگيره. چون پس خودش هم تمام جنايتهاي خودش رو تأييد كرده.
    البته درباره ي موسوي به نظر من تفكرش در حال حاضر فرق داره. هرچند درباره ي گذشته اش هم خيلي خوبه گفته بشه. قبل انتخابات تو دانشگاه اروميه يكي پرچم فلسطين رو بلند كرده بود، گفت مشكل اصلي كشور ما همينه. تو مناظره ها هم گفت. مسئله اصلي يكسري از اصلاح طلبها اينه كه هنوز نميخوان قبول كنن اين رژيم قابل اصلاح نيست. هرچند فعلاً اينقدر شرايط دشوار شده كه هيچ فضايي براي گفتگو در جامعه باقي نمونده.

    پاسخحذف
  4. نوشین گرامی سپاس از کامنتت
    سرنگون باد اسلام

    پاسخحذف
  5. با بهترین درودها
    از نخست بسیاری از ایرانیان روشن میگفتند وایی به هاله ما اگر این ها بیایند والی ان زمان چپ و گروه هایی مسلمان مخالف تنها به این نکته فکر میکردند که شاه برود والی برای آینده و پس از ون برنامه ای نداشتند خیمی و ایادی کنونی او از نخست به مانند همه خلیفه هایی مسلمانان و محمد در فکر گسترش ایده خود در سرزمین هایی اسلامی و غیر اسلامی از یک سو و خاربکاری به وسیله گروه هایی حتا غیر اسلامی که با ایران هماهنگی دارند بود به تر نمونه با تامه عربده کشیشان در باره اسلام و مکتبی بدان چاوز کمونیست و مسیحی به آرامگاه رضا میرود و یا به جبهه احمد جبریل که کمونیست هستند کمک میکند از از سوی دیگر ملاها تمامی فوش هایی که در واژه نامه فارسی داریم به سونی ها میدهند والی به حماس کمک میکند اسرائل را میبنید والی مردم چچن که به دات سربازان کثیف روس کشته و تجوز میشوند را نمیبیند که البته این خودش داستانیست .
    وظیفه هر انسانیست که از آزادیها و حق آزاد زیسته و داشتن سرزمینی پدافند کند والی وظیفه همون انسان است نخست به مردم خودش با پول همان مردم کمک کند پس از ان دیگران

    شاد و تندرست باشی

    پاسخحذف

یک مسلمان ایرانی تنها از این جهت مسلمان است که پدرش مسلمان بوده است و پدر او نیز بهمین دلیل مسلمان بوده که پدری مسلمان داشته است و پایان این خط زنجیر به زرتشتی فلک زده ای می رسد که با شمشیر عرب لااله الاالله گفته بود!!
بی آنکه حتی معنی آنرا دانسته باشد.
شجاع الدین شفا - تولدی دیگر