۱۳۹۰ مهر ۲۷, چهارشنبه
محمد بعد از مبعوث شدن به پیغمبری ( البته بقول و اصرار خودش ) , خودش به خودش ایمان نداشته و سخت به خودش مشکوک بوده, چرا ما انسانها را مجبور به ایمان آوردن به حرفهایش میکند؟ , ما از کجا بفهمیم او راست میگفته؟!
محمد بعد از مبعوث شدن به پیغمبری ( البته به قول و اصرار خودش ) ,خودش به خودش ایمان نداشته و سخت به خودش مشکوک بوده, چرا ما انسانها را مجبور به ایمان آوردن به حرفهایش میکند؟ , ما از کجا بفهمیم او راست میگفته؟!:
موضوعی در رابطه با ایمان آوردن و تسلیم شدن به اسلام محمدی,
دوستان من مرتب به چیزی فکر میکنم که میخواهم با شما آنرا در میان بگذارم و آن اینست که:
محمد وقتی از غار حرا بیرون آمد هم سخت ترسیده بوده و هم در صحت وحی از طرف خدائی به نام الله توسط جبرئیل سخت مشکوک بوده , درنتیجه به پیش خدیجه میرود و شک و دو دلی خودرا با او درمیان میگذارد ولی این خدیجه بود که محمد را از شک خارج میکند و به او میگوید به وحی – ی که به تو شده ایمان داشته باش و با کمال تعجب بگویم که : این او بوده محمد را قانع میکند و ایمانش را که کاملا" سست بوده محکم میکند !!؛
و حالا در این رابطه من سوالهائی از مومنین و مسلمانان دارم :
اگر محمد خودش به خودش ایمان نداشته چرا از ما انسانها انتظار دارد که به حرفهایش ایمان بیآوریم ؟ درحالیکه او خودش (بقول خودش) جبرئیل را دیده بوده و با وجود اینکه ادعا دارد جبرئیل را دیده بوده بازهم به خودش مشکوک بوده و آنوقت خدیجه زنش ایمانش را محکم میکند ؛ حالا درنظر بگیرید بقیه انسانهارا ! , ما که اصلا" در غار حرا هم نبودیم و چیزی را هم به چشم ندیدیم و باید به حرفهای محمد اتکا کنیم و شهادتی هم بدهیم که درآن سند چشمی هم وجود ندارد و اگر هم به حرفهای محمد اعتنا نکنیم میشویم کافر و مهدور الدم و سرمان را هم باید در این راه بدهیم!, چرا محمد خودش را کافر نشمرد ؟ , ایشان خود به جبرئیل که ادعا میکند از طرف الله بر او نازل شده بوده ایمان نداشته تا اینکه خدیجه ایمانش را درست میکند.
و پرسش دوم اینکه : خدیجه یک زن بوده , درحالیکه محمد بعد از پیغمبری نمک نشناس میشود و ادعا میکند زنان شعور درستی ندارند و علی به پشتوانگی از محمد میگوید زنان ایمانشان کم است !
اگر ایمان خدیجه که یک زن بوده کم بوده , پس چرا میتواند ایمان محمد را به خودش و حرفهای خودش ایجاد کند؟!
--------------------------
چهارشنبه تیر شید 27 / مهر ماه / 2570 شاهنشاهی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
یک مسلمان ایرانی تنها از این جهت مسلمان است که پدرش مسلمان بوده است و پدر او نیز بهمین دلیل مسلمان بوده که پدری مسلمان داشته است و پایان این خط زنجیر به زرتشتی فلک زده ای می رسد که با شمشیر عرب لااله الاالله گفته بود!!
بی آنکه حتی معنی آنرا دانسته باشد.
شجاع الدین شفا - تولدی دیگر