نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران
بیداری پایگاه درفش کاویانی در راه مبارزه با خرافات و ننگ و جنایات 1400 ساله دین و 400 ساله مذهب و 31 ساله حکومت ننگین و خودکامه و پر ازفساد و جنایت آخوندی - یک مسلمان ایرانی تنها از این جهت مسلمان است که پدرش مسلمان بوده است و پدر او نیز بهمین دلیل مسلمان بوده که پدری مسلمان داشته است و پایان این خط زنجیر به زرتشتی فلک زده ای می رسد که با شمشیر عرب لا اله الله گفته بود !! بی آنکه حتی معنی آنرا دانسته باشد!! شجاع الدین شفا - تولدی دیگر -
خدایا ایران را از دروغ و دشمن و خشکسالی حفظ کن - دعای داریوش بزرگ برای ایرانیان همه زمانها

.

هیچکس حقایق مذهبی را بخوبی آنهائی که توش خردگرائی را از دست داده اند نمی فهمند - ولتر

۱۳۹۰ آذر ۱۵, سه‌شنبه

وجود امیر المومنین و دو پسرش حسن و حسین در ایران همراه با تصویر برگهای کتابها


وجود امیر المومنین و دو پسرش حسن و حسین در ایران با تصویر خود کتابها :

آن چه نمی خواهند شما از حسین بدانید:
حسین.حسین مظلوم.حسین سرور ازادگان.امام حسین می دانست که شهید می شود تا نهال اسلام را ابیاری کند.این ها وخیلی از حرف های اینچنینی شاید بسیار به گوش شما خورده باشد.شاید انقدر حسین را در ذهن شما مقدس کرده اند که همه چیز را بدون دلیل پذیرفته اید.در این پست قصد دارم تا نشان دهم که چقدر از مطالبی که در باره حسین بیان می کنند واقعی است و چقدر دور از واقعیت است.مسلمانان و به خصوص شیعیان حسین را بالاترین انسان ها می دانند.بعضی از ان ها خود را سگ حسین می دانند.و بعضی حتی خود را لیاقت سگ حسین هم نمی دانند.حسین را نجات دهنده نهال نوپای اسلام می دانند .حرف هایی که بدون سند و مدرک به جامعه تحویل داده اند.حرف هایی که حتی خودشان ان ها را باور نمی کنند.در این پست قصد دارم به چند نمونه از دروغ پردازی های مسلمانان و به خصوص شیعان درباره حسین با استناد به قدیمی ترین کتب تاریخی (مااند اخبار الطوال،روضه الصفا(چاپ سنگی)،تاریخ طبری.فتوح البلدان،مختصر البلدان،تاریخ یعقوبی و ..) بپردازم.با توجه به این که برای این گرد اوری این نسخهها زحمت زیادی کشیده شده و اسکن کردن ان ها واقعن کار سختی بوده امیدوارم که از انت استفاده کامل را ببرید.ایران و ایرانی باید بداند که چه بوده و چه شده.چه کسی را سرور خود می داند و خودش را برای چه کسی خونین می کند.به زیارت چه کسی می رود و با چه اندیشه ای زندگی می کند.

1- ابتدا به سراغ خود حسین می رویم.چرا ایرانیان باید حسین را دوست داشته باشند؟ چرا ایرانیان باید حسین را که قاتل فرزندان این مرزو بوم بوده را اقای خود بنامند ؟ بر طبق معتبرترین اسناد تاریخی حسن و حسین در زمان عثمان هر دو در جنگ طبرستان به رهبری سعید بن عاص شرکت داشته اند و هزارن ایرانی را از دم تیغ شمشیر اسلام گذرانده اند.

منابع تاریخی برای این موضوع:


a-تاریخ طبری پوشینه 5 صفحه 2116 ترجمه ابوالقاسم پاینده


b:منبع تاریخی دیگر فتوح البلدان نوشته احمد بن یحیی بلاذری ص326 عربی و ص 468 ترجمه فارسی محمد توکل

و ترجمه فارسی:


عثمان بن عفان سعيد بن عاصى بن سعيد بن عاصى بن اميه را در سال بيست و نه بر كوفه ولايت داد و مرزبان طوس به او و به عبد الله بن عامر بن كريز بن ربيعة بن حبيب بن عبد شمس والى بصره نامه نوشت و ايشان را به خراسان دعوت كرد كه هر يك غالب و پيروز شود خراسان را به تصرف او دهد .بن عامر به قصد آن ديار رهسپار شد و سعيد نيز برفت ولى ابن عامر
بر او پيشى گرفت و سعيد به غزاى طبرستان رفت .گويند كه حسن و حسين دو پسر على بن ابى طالب عليهم السلام در اين جنگ با وى همراه بودند .


c:منبع سوم برای شرکت حسین در جنگ با مردم طبرستان ، ترجمه مختصر البلدان  نوشته : احمد بن محمد بن اسحاق همداني ابن الفقيه‏ ص 152 که بیان می کند:


طبررستان را استوارى دژ و نگهبانى مرزبانان، در پيش نيز، همين سان بود كه هم اكنون هست. پادشاهان فارس همواره مردى بر آن به سرپرستى مى‏گماردند، و او را اسپهبد مى‏ناميدند. پيوسته همين گونه بود تا اسلام آمد .و ولايتهاى پيوسته به طبرستان بگشود. در اين هنگام صاحب طبرستان، با اندك چيزى مصالحه مى‏كرد. مسلمانان به خاطر دشوارى و ناهموارى راه آنجا مى‏پذيرفتند. تا آنكه عثمان بن عفان، سعيد بن عاص بن اميه را، در سال 29والى كوفه كرد. مرزبان طوس، به او و به عبد اللّه بن عامر بن كريز والى بصره نامه كرد. و آنان را به خراسان خواند، بدين پيمان كه هر يك پيروز شدند، او را بر خراسان فرمانروايى دهند. ابن عامر زودتر به سوى خراسان رفت .سعيد از كوفه در آمد و به جهاد با طبرستان پرداخت. در اين جنگ حسن و حسين دو فرزند على، ليه السلام، با سعيد بودند. سعيد از شهرهاى طبرستان، طميش و ناميه را گشود،و..

ملاحظه می فرمایید که حسین کیست.حال نمیدانم که ایا درست است که مردم سرزمینم برای قاتل فرزندانشان رخت عزا بپوشند؟ و اسم قاتل فرزندان ایران زمین را بر روی نام فرزندانشان می نهند و خود را سگ او هم می خوانند.ایا این جز مصیبت برای ماست؟

2- مورد بعد که مسلمانان و به خصوص ملایان و اخوندهای شیعه همیشه بر ان تاکید می کنند این است که  مسلمانان معاویه را مظهر دروغ و حقه بازی و نماد اشرافیت سیاسی و نماد ظلم و ستم می دانند.اسلامگرایان همیشه سعی داشته اند که نشان دهند که معاویه بدترین ستم ها را به حسین روا داشته.به بررسی این ادعا می پردازیم.
نظریه پردازان حکومت اسلامی و مسلمانان همیشه و به صورت عمد در این باره سکوت می کنند که در سفرهای معاویه به مکه و مدینه حسین همواره اولین کسی بود که به پیشواز معاویه می شتفات و با او ملاقات می کرد نماد اشرافیت تاریخی و مظهر دروغ و ریا رادر اغوش می گرفته.چگونه است که این قسمت از تاریخ را فراموش می کنندوبیان نمی کنند
.مدارک تاریخی برای اثبت ادعا: کتاب بسیار گرانقدر روضه الصفا(چاپ سنگی که بسیار نادر است)
a:تاریخ روضه الصفا ،پوشینه سوم،ص 610 چاپ سنگی


و همچنین در صفحه 611 روضه الصفا این ماجرا تکرار می شود. و همچنین این ماجرا در اخبار الطوال ص 243 نیز بیان شده .

3-مورد بعدی که مسلمانان و باز هم به خصوص شیعان و ملایان که همیشه ان را ادعا می کنند این است که حسین به هیچ عنوان برای خلافت کشته نشد.حسین برای اسلام و بارور کردن نهال اسلام دست به از خود گذشتگی زده .با توجه به مستندات تاریخی هیچ کدام از این داستان سرایی ها واقعیت نداشته.و فقط و فقط ملایان ومسلمانان دوست داشته اند که همچنانبا بازی گرفتن عواطف انسانی مردم را با خود همراه کنند.منابع تاریخی که خلاف ادعاهای مسلمانان را بیان می کند.

a: حسین همواره می گفت میان من و معاویه عهدی است که ان را نقض نمی کنم.بنابریان تا او زنده است علیه او مبارزه و طغیان نمی کنم.همچنان که حسین در نامه ای به معاویه می نویسد من خواهان نبرد و یا مخالفت با تو نیستم.و از این رو به یاران خویش می گوید: تا معاویه زنده هست باید هر یک از شما خانه نشینی را پیشه خود سازد.

منابع تاریخی برای اثبات این ادعا:
روضه الصفا ،پوشینه سوم،صفحه 586 (لطفن با پایین صفحه نگاه کنید)

 و همچنین پوشینه سوم ،روضه الصفا ص 587 (که حسین به یارنش می گوی تا معاویه زنده هست باید خانه نشین باشند)


منابع بسیار معتبر دیگری که این مطلب را تایید کرده اخبا رالطوال دینوری است.اخبار الطوال از بزرگترین منابع تاریخی مسلمانان است.

اخبار الطوال (ص 235 ولادیمیر جرجاس ) که من متن عربی و فارسی را در این جا می اورم.

و بلغ اهل الكوفه وفاه الحسن ،فاجتمع عظماؤهم فكتبوا الى الحسين رضى الله عنه يعزونه

و كتب اليه جعدة بن هبيرة بن ابى وهب ،و كان امحضهم حبا و موده :اما بعد ،فان من قبلنا من شيعتك متطلعه انفسهم إليك ،لا يعدلون بك أحدا ،و قد كانوا عرفوا راى الحسن أخيك في دفع الحرب ،و عرفوك باللين لأوليائك ،و الغلظه على اعدائك ،و الشده في امر الله ،فان كنت تحب ان تطلب هذا الأمر فاقدم علينا ،فقد وطنا أنفسنا على الموت معک فكتب اليهم :اما أخي فأرجو ان يكون الله قد وفقه ،و سدده فيما ياتى ،و اما انا فليس رأيي اليوم ذلك ،فالصقوا رحمكم الله بالأرض ،و اكمنوا في البيوت ،و احترسوا من الظنه ما دام معاويه حيا ،فلن يحدث الله به حدثا و انا حي ،كتبت إليكم برأيي و السلام 

اسکن این کتاب بسیار ارزشمند تاریخی ص 235.تالیف بسیار قدیمی ولادیمیر جرجاس 

 
و ترجمه فارسی اخبار الطوال ص 269
   
چون خبر رحلت امام حسن (ع) به كوفه رسيد بزرگان ايشان جمع شدند و نامه تسليت براى امام حسين (ع) نوشتند . جعدة بن هبيرة بن ابى وهب كه از همگان در دوستى و محبت صميمى‏تر بود چنين نوشت = اما بعد شيعيان شما كه اين جايند مشتاق شمايند و جانهايشان هواى تو دارد و هيچكس را با تو برابر و همسنگ نمى‏دانند و همگى به صحت و صوابديد راى برادرت در تاخير جنگ پى بردند و مى‏دانند كه شما نسبت به دوستان مهربان و ملايم و نسبت به دشمنان خشن و سخت‏گيرى اگر دوست دارى كه خلافت را در دست گيرى پيش ما بيا كه ما جان خود را براى فداكارى تا حد مرگ آماده كرده‏ايم امام حسين (ع) براى آنان چنين نوشت :
  اميدوارم كه برادرم در آنچه كرد خداوندش موفق و استوار مى‏داشت اما من امروز چنين انديشه‏اى ندارم، خدايتان رحمت فرمايد بر زمين بچسبيد و در خانه‏ها كمين كنيد و تا هنگامى كه معاويه زنده است از اينكه مورد بدگمانى قرار بگيريد پرهيز كنيد اگر خداوند براى او چيزى پيش آورد و من زنده بودم انديشه خود را براى شما خواهم نوشت و السلام.

* همچنین برای منابع بیشتر می توانید به ارشاد شیخ مفید نیز مراجعه کنید.

4- مورد دیگری که هیچ وقت گروه مسلمانان به ان اشاره نمی کنند این است که حسن و حسین از کمک های مالی معاویه هم استفاده کرده اند.به عنوان مثال در کتب معتبر تاریخی بیان شده که حسن وقتی برای صلح کسی رو پیش عبداله بن عامر می فرستد .یکی از شروط ان بود که خراج اهواز را سالیانه به حسن بدهد و هر سال مبلغ 2 میلیون درهم به برادرش حسین نیز بپردازد.

اسکن منابع تاریخی برای این موضوع
 

1-
اخبار الطوال عربی ص 231
ترجمه فارسی این متن:

چون امام حسن (ع) از ياران خود سستى را مشاهده كرد كسى پيش عبد الله بن عامر فرستاد و شرايطى براى صلح پيشنهاد كرد كه به شرط رعايت آنها خلافت را به معاويه واگذار كند و شرايط چنين بود كه معاويه هيچيك از مردم عراق را براى خطايى بازخواست نكند و همگان را امان دهد و لغزش‏هاى آنان را تحمل كند و خراج اهواز را همه ساله براى او مسلم بدارد و همه ساله به برادرش حسين بن على (ع) دو ميليون درهم بپردازد و بنى هاشم را در مستمريها و عطايا بر بنى عبد شمس مقدم بدارد.
از دیگر منابع برای تایید این موضوع می توان به روضه الصا پوشینه سوم ص 584 مراجعه کردو و همچنین اخبار الطوال فارسی ص  265

5- از موراددیگر که مسلمانان بیان نمی کنند این است که حسین علاقه ای به کشته شدن در کربلا نداشت.مسلمنان و به خصوص شیسعیان سعی می کنند به مردم با ادعاهای دروغین تلقین کنند که او خودش خواست کشته شود تا همه راه اسلام را ادامه دهند.اما منابع تایخی چیز دیگری میگوند.حسین پس از محاصره شدن چندین بار تقاضای برگشت می کند که مورد قبول ابن سعد واقع نمی شود.پس این که حسین خودش خواست کشته شود افسانه یی بیش نیست.


مدارک برای اثبات این ادعا:

تاریخ طبری ترجمه ابوالقاسم پاینده پوشینه هفتم صفحه 3008


و همچنین پوشنیه هفتم صفحه 3001 تاریخ طبری که حسین خاطر نشان می کند که من جنگ را شروع نخواهم کرد.پس روایت سازان مسلمان با چه جراتی دم از این می زنند که حسین خود خواسته خود را به کشتن می دهد .


                 

                                                                        
همچنین می توان به تاریخ یعقوبی جلد 2 ص 179،اخبار الطوال عربی ص 267 اشاره کرد.

با توجه به مستندات تاریخی بالا امیدوارم که بتوانم هرچند کمکی ناچیز برای روشن شدن اینواقعه انجام داده باشم.امید که به خودمان اییم و ناخواسته و نادانسته قاتل فرزندانمان را سرور خود ندانیم.به امید روزهای روشن .
***
برداشت از سایت زیر:
*************
سه شنبه بهرام شید 15/ آذر / 2570 شاهنشاهی

۱۱ نظر:

  1. حسین نوره کش در عاشورا
    http://www.youtube.com/watch?v=mPA2Vxk_MjY

    پاسخحذف
  2. عالی بود.
    از یه طرف سعی میکنن تمام روایت های وجود حسین در ایران رو نا معتبر بدونن از یه طرف مقاله می نویسند که یکی از عوامل استقبال ایرانیان از اسلام(!) وجود حسین در جنگ های فتح بود!
    http://www.hawzah.net/FA/magart.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=5050&MagazineArticleID=44791
    6. حضور خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله) در برخی از شهرها نیز، از عوامل مهم ترویج اسلام در ایران بوده است; چنان که مشهور است در برخی از فتوحات که فرماندهی سپاه اسلام با سلمان بود، حسنین(علیهما السلام)نیز حضور داشتند و به دروازه ی هر شهری که می رسیدند مردم آن شهر بدون درگیری اسلام را می پذیرفتند.

    به هر حال از قدیم گفتن دروغگو کم حافظه هست!

    پاسخحذف
  3. اخوی همه این کتابها رو که در مورد حضور حسنین (ع) در طبرستان نام بردی، سندشون برمیگرده به طبری.

    پاسخحذف

  4. گزارش طبری در این مورد این چنین است:
     
    ( ذكر الخبر عنه عن غزو سعيد بن العاص طبرستان‏

    حدثنى عمر بن شبه، قال: حدثنى على بن محمد، عن على بن مجاهد، عن حنش بن مالك، قال: غزا سعيد بن العاص من الكوفه سنه ثلاثين يريد خراسان، و معه حذيفة بن اليمان و ناس من اصحاب رسول الله ص، و معه الحسن و الحسين و عبد الله بن عباس و عبد الله ابن عمر و عبد الله بن عمرو بن العاص و عبد الله بن الزبير، و خرج عبد الله ابن عامر من البصره يريد خراسان، فسبق سعيدا و نزل ابرشهر..( تاريخ‏الطبري،ج‏4،ص:269) 

    سخن از غزاى طبرستان بوسيله سعيد بن عاص‏

    حنش بن مالك گويد: سعيد بن عاص به سال سى ام از كوفه به منظور غزا آهنگ خراسان كرد حذيفة بن يمان و كسانى از ياران پيمبر خدا صلى الله عليه و سلم با وى بودند. حسن و حسين و عبد الله بن عباس و عبد الله بن عمرو عمرو بن عاص و عبد الله بن زبير نيز با وى بودند. عبد الله بن عامر نيز به آهنگ خراسان از بصره در آمد و از سعيد پيشى گرفت و در ابر شهر منزل كرد...).(تاريخ‏ طبري/ترجمه پاینده،ج‏5،ص:2116)

     
    اکثر غرض ورزان به همین گزارش طبری استناد می جویند و مدعی همراهی حسنین (ع) با سعید بن عاص و حضور ایشان درایران می باشند. 
    باید عرض کرد طبری در چند سطر بعد به نقل از همین راویان در گزارشی دیگر اینچنین ذکر می کند: 

    ( و حدثنى عمر بن شبه، قال: حدثنا على بن محمد، قال: أخبرني على بن مجاهد، عن حنش بن مالك التغلبى، قال: غزا سعيد سنه ثلاثين، فاتى جرجان و طبرستان، معه عبد الله بن العباس و عبد الله بن عمر و ابن الزبير و عبد الله بن عمرو بن العاص، فحدثني علج كان يخدمهم قال: كنت أتيتهم بالسفره، فإذا أكلوا أمروني فنفضتها و علقتها، فإذا امسوا اعطونى باقيه قال: و هلك مع سعيد بن العاص محمد بن الحكم ابن ابى عقيل الثقفى، جد يوسف بن عمر، فقال يوسف لقحذم: يا قحذم، ا تدرى اين مات محمد بن الحكم؟ قال: نعم، استشهد مع سعيد بن العاص بطبرستان، قال: لا، مات بها و هو مع سعيد، ثم قفل سعيد الى الكوفه) ‏( تاريخ‏الطبري،ج‏4،ص:270)


     حنش بن مالك تغلبى گويد: سعيد به سال سی ام آهنگ غزا كرد و سوى گرگان و طبرستان رفت. عبد الله بن عباس و عبد الله بن عمرو بن زبير و عبد الله بن عمرو بن عاص با وى بودند كافرى كه خدمت آنها می‏كرده بود به من گفت: سفره را پيش آنها می‏بردم و چون می‏خوردند به من دستور ميدادند كه آنرا ميتكاندم و ميآويختم و چون شب می‏شد باقيمانده را به من می‏دادند. گويد: محمد بن حكم بن ابى عقيل ثقفى جد يوسف بن عمرو كه همراه سعيد بن عاص بود كشته شد و يوسف به قحدم گفت: «قحدم! ميدانى محمد بن حكم كجا درگذشت گفت: آرى با سعيد بن عاص در طبرستان به شهادت رسيد گفت: نه، همراه سعيد بود و آنجا درگذشت. آنگاه سعيد به كوفه باز آمد(تاريخ‏ طبري/ترجمه پاینده،ج‏5،ص:2117)


    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ##_ همانگونه که مشاهده می فرمائید در گزارش دوم طبری از همان راوی و با همان سلسله ی اسناد خبری از همراهی حسنین( ع) با سعید بن عاص و حضور ایشان در ایران نیست!
      و این تناقضات را در آن دو گزارش میبینیم!!

      خود اشاره به همراهان سعيد در جنگ تبرستان دارد و در آن نام حسنين (ع) را مي برد اما در روايتي ديگر و اتفاقا با همان سلسله سند نامي از حسنين(ع) در حضور در طبرستان نمي برد!!

      و اين همان چيزي است كه فرضيه اضافه شدن نام امام حسن و امام حسين در شمار همراهان را بعدها و در زماني معاصر خود نويسندگان-بلاذري و تبري- بيش از پيش تقويت ميكند!!


      ##_ همچنین دو نفر در این سند قرار دارند به نام های علی بن مجاهد(که یک کذاب است) و حنش بن مالک(که مجهوله و معلوم نیست کیه!)


      #_ نفر اول: علی بن مجاهد

      توجه به نکات زیر در مورد ماهیت علی بن مجاهد را آشکار می‌سازد:

      -عقیلی و ذهبی گفته اند: کذاب است
      -احمد بن حنبل:ترکته ولم أرضه
      احمد احادیث او (و خود او ) را ترک کرد و هرگز از او راضی نبوده و قبولش نداشت
      -ابن حجر عسقلانی:قال فی التقریب : متروک
      ابن حجر گفته: این شخص متروک هست
      اب خراش:ضعیف فی الحدیث جدا
      -یحیی بن معین:کان یضع الحدیث وکان صنف کتاب المغازی فکان یضع لکلامه إسنادا
      حدیث جعل می کرد و کتاب مغازی (=جنگ ها) را تالیف نموده و برای کلامش سند جعل کرده است.

      -و قال صالح بن محمد الحافظ : سمعت يحيى بن معين ، و سئل عن على بن مجاهد فقال : كان يضع الحديث ، و كان صنف كتاب " المغازى " و كان يضع للكلام إسنادا . 

      -و قال أبو حاتم : سمعت محمد بن مهران يقول : قال يحيى ابن الضريس : على بن مجاهد كذاب(الجرح و التعدیل، تألیف ابوحاتم رازی)

      «عمر بن شبّه» از علی بن محمد مدائنی از علی بن مجاهد از «حنش بن مالک»

      و «علی بن محمد مدائنی» با عنوان شخصی که «در نقل حدیث قوی نیست»، [۴] یاد شده.


      #_ نفر دوم: حنش بن مالک:
      م

      جهول است!

      «حنش بن مالک» که خبر از او نقل شده، مجهول می‌باشد؛ چنان که «علی بن مجاهد» نیز با عنوان «جاعل حدیث و کذّاب»


      __منابع:

      (استعلام از نرم افزار جوامع الکلم.. بهترین نرم افزار حدیثی و رجالی اهل تسنن) و (نرم افزار مکتبه الشامله)

      (المزجی، تهذیب الکمال، ج 21، ص 118-119 ) (المکتبة الشاملة)

      (تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی شافعی، دار الفکر، بیروت، ج ۷، ص ۳۳۰.)

      (الکامل فی ضعفاء الرجال، جرجانی، دار الفکر، بیروت، ج ۵، ص ۲۱۳.)

      http://www.sonnat.net


      ادامه دارد...


      نکته جالب: در کدام تاریخ ثبت شده است که نیروها و سربازان ایران به دست آن دو امام کشته شده اند. تا ما درصدد احقاق حق آنها باشیم!

      حذف
    2. ##_ همانگونه که مشاهده می فرمائید در گزارش دوم طبری از همان راوی و با همان سلسله ی اسناد خبری از همراهی حسنین( ع) با سعید بن عاص و حضور ایشان در ایران نیست!
      و این تناقضات را در آن دو گزارش میبینیم!!

      خود اشاره به همراهان سعيد در جنگ تبرستان دارد و در آن نام حسنين (ع) را مي برد اما در روايتي ديگر و اتفاقا با همان سلسله سند نامي از حسنين(ع) در حضور در طبرستان نمي برد!!

      و اين همان چيزي است كه فرضيه اضافه شدن نام امام حسن و امام حسين در شمار همراهان را بعدها و در زماني معاصر خود نويسندگان-بلاذري و تبري- بيش از پيش تقويت ميكند!!


      ##_ همچنین دو نفر در این سند قرار دارند به نام های علی بن مجاهد(که یک کذاب است) و حنش بن مالک(که مجهوله و معلوم نیست کیه!)


      #_ نفر اول: علی بن مجاهد

      توجه به نکات زیر در مورد ماهیت علی بن مجاهد را آشکار می‌سازد:

      -عقیلی و ذهبی گفته اند: کذاب است
      -احمد بن حنبل:ترکته ولم أرضه
      احمد احادیث او (و خود او ) را ترک کرد و هرگز از او راضی نبوده و قبولش نداشت
      -ابن حجر عسقلانی:قال فی التقریب : متروک
      ابن حجر گفته: این شخص متروک هست
      اب خراش:ضعیف فی الحدیث جدا
      -یحیی بن معین:کان یضع الحدیث وکان صنف کتاب المغازی فکان یضع لکلامه إسنادا
      حدیث جعل می کرد و کتاب مغازی (=جنگ ها) را تالیف نموده و برای کلامش سند جعل کرده است.

      -و قال صالح بن محمد الحافظ : سمعت يحيى بن معين ، و سئل عن على بن مجاهد فقال : كان يضع الحديث ، و كان صنف كتاب " المغازى " و كان يضع للكلام إسنادا . 

      -و قال أبو حاتم : سمعت محمد بن مهران يقول : قال يحيى ابن الضريس : على بن مجاهد كذاب(الجرح و التعدیل، تألیف ابوحاتم رازی)

      «عمر بن شبّه» از علی بن محمد مدائنی از علی بن مجاهد از «حنش بن مالک»

      و «علی بن محمد مدائنی» با عنوان شخصی که «در نقل حدیث قوی نیست»، [۴] یاد شده.


      #_ نفر دوم: حنش بن مالک:
      م

      جهول است!

      «حنش بن مالک» که خبر از او نقل شده، مجهول می‌باشد؛ چنان که «علی بن مجاهد» نیز با عنوان «جاعل حدیث و کذّاب»


      __منابع:

      (استعلام از نرم افزار جوامع الکلم.. بهترین نرم افزار حدیثی و رجالی اهل تسنن) و (نرم افزار مکتبه الشامله)

      (المزجی، تهذیب الکمال، ج 21، ص 118-119 ) (المکتبة الشاملة)

      (تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی شافعی، دار الفکر، بیروت، ج ۷، ص ۳۳۰.)

      (الکامل فی ضعفاء الرجال، جرجانی، دار الفکر، بیروت، ج ۵، ص ۲۱۳.)

      http://www.sonnat.net


      ادامه دارد...


      نکته جالب: در کدام تاریخ ثبت شده است که نیروها و سربازان ایران به دست آن دو امام کشته شده اند. تا ما درصدد احقاق حق آنها باشیم!

      حذف
  5. "قسمت دوم" از دلایل رد شبههء حضور حسنین (ع) در ایران(طبرستان)

    سند "فتوح البلدان"

    عین متن بلاذری در کتاب فتوح البلدان را خدمت شما ارائه می دهیم:

    (فتح جرجان و طبرستان و نواحيها

    قالوا: ولى عثمان بن عفان رحمه الله سعيد بن العاصي بن سعيد بن العاصي ابن أمية الكوفة فى سنة تسع و عشرين فكتب مرزبان طوس إليه والى عبد الله بن عامر بن كريز بن ربيعة بن حبيب بن عبد شمس و هو على البصرة يدعوهما إلى خراسان على أن يملكه عليها أيهما غلب و ظفر فخرج ابن عامر يريدها و خرج سعيد فسبقه ابن عامر فغزا سعيد طبرستان، و معه فى غزاته فيما يقال الحسن و الحسين ابنا على بن أبى طالب عليهم السلام، و قيل أيضا أن سعيدا غزا طبرستان بغير كتان أتاه من أحد و قصد إليها من الكوفة و الله أعلم...) (فتوح البلدان ص467 چاپ موسسه المعارف بیروت)

    (جرجان و طبرستان و نواحى آن‏

    گويند: عثمان بن عفان سعيد بن عاصى بن سعيد بن عاصى بن اميه را در سال بيست و نه بر كوفه ولايت داد و مرزبان طوس به او و به عبد الله بن عامر بن كريز بن ربيعة بن حبيب بن عبد شمس والى بصره نامه نوشت و ايشان را به خراسان دعوت كرد كه هر يك غالب و پيروز شود خراسان را به تصرف او دهد.
    ابن عامر به قصد آن ديار رهسپار شد و سعيد نيز برفت ولى ابن عامر بر او پيشى گرفت و سعيد به غزاى طبرستان رفت. می گويند كه حسن و حسيندو پسر على بن ابى طالب عليهم السلام در اين جنگ با وى همراه بودند. به قولى سعيد بى آنكه از كسى فرمانى دريافت كند، از كوفه به قصد جنگ طبرستان رفت و الله اعلم... ‏) ( فتوح البلدان، ترجمه محمد توكل، تهران، نشر نقره ، چ اول، 1337ش. )

    ایرادهایی که بر این روایت وارد است :

    1- در اینجا واژه گفته میشود(قالوا) بکار رفته که ناقل و راوی آن دقیق مشخص نشده و این کار روایت را از اعتبار ساقط می کند چون سلسله سند دقیقا ذکر نشده است. (کی گفته؟ کجا گفته؟!)

    2- اما اگر مو شکافانه روایت را به نقد بکشید میبینید در ابتدای روایت نویسنده میگوید:گویند، سپس آنگاه که به حضور حسنین در تبرستان رسیده زیرکانه و در یک چرخش مینویسد: میگویند به عبارتی ابتدا فعل قالوا که فعل ماضی-گذشته- است آورده میشود و سپس فعل يقال-فعل مضارع – حال و آینده – آورده شده است یعنی کسانی که نویسنده اصل روایت را از آنها گرفته کسانی بوده اند که در گذشته می زیسته اند و این روایت بدانها منتقل شده اما درباره حضور حسنین(ع) بکار بردن فعل مضارع حاکی از آنست که کسانی هم عصر نویسنده – بلاذری- که هم عصر عباسیان است- به او گفته اند که احتمالا حسنین(ع) حضور داشته اند و این کار بکلی و به یکباره روایت را از هستی ساقط میکند!! چنانکه دانشمندان علم رجال و درایه دقیقا چنین شیوه ای را در آنالیز نهایی صحت یک روایت بکار میبرند. (www.sonnat.net)

    مساله ی دیگری که باید نسبت به آن توجه داشت این است که بلاذری می گوید سعید بن عاص بى آنكه از كسى فرمانى دريافت كند، از كوفه به قصد جنگ طبرستان رفت-و این جمله بدین معنا است که هیچ کس از رفتن سعید بن عاص به سوی طبرستان خبر نداشته است. پس چگونه می توان گفت حسنین (ع) او را همراهی کردند! و این را هم اضافه بنمائید که حسنین (ع) در مدینه بوده اند در حالی که بلاذری می گوید سعید بن عاص از کوفه به قصد طبرستان خارج شده است. و همچنین بلاذری با نگاشتن کلمه «والله اعلم» در پایان گزارشش ثابت کرده است.که خود او هم به این مسئله یعنی همراهی حسنین (ع) با سعید بن عاص مشکوک بوده است!!

    پاسخحذف
  6. نقل از کتاب زندگانی امام حسین (ع) زین العابدین رهنما...


    عین متن زین العابدین رهنما را خدمت شما ارائه می دهیم ببینیم چه گفته:

    در سال سی ام هجری یعنی هفت سال پس از خلافتش سعید العاص آن فرمانده ماجراجوی عرب را با نیروی تازه نفس از کوفه به سوی طبرستان فرستاد.دو فرزند علی(ع) امام حسن و امام حسین هم بسمت مجاهدان اسلامی که این جهاد برای هر خاندان مسلمان وظیفه و شعاری بشمار می آمد زیر دست این فرمانده اموی حرکت کردند.
    (زندگانی امام حسین زین العابدین رهنما ج2 فصل 3 ص326  چاپ ششم سال1349 شمسی)

    #_ حالا به منبع ایشان در توضیحات پایین صفحه نگاه کنید، سندش نقل بلاذری در فتوح البلدان هست!!!
    در پست قبل سند فتوح البلدان رو بررسی کردیم و دیگر احتیاج به توضیح نیست.

    نکته جالب اینکه ایشان در این صفحه گفته امام حسین عاشق مردم ایران بوده، پس چطور ممکن است علیه آنها دست به جنایت بزنه؟؟!!

    پاسخحذف
  7. یک مسلمان ایرانی تنها از این جهت مسلمان است که اجدادش مسلمان بوده اند و بزرگتریت خدمات رو به اسلام و نشر اسلام کردند و بزرگترین مفسران و دانشمندان و علما و رهبران دینی در اسلام ، بیشترشون ایرانی بودن.
    با روی کار اومدن قیام ها و حکومتهای ایرانی الاصل هم در ایران، کسی به فکر تغییر دین نیافتاد.
    زیرا مردم از اعمال و آیین ظالمانه زرتشتیان که یکی از مهمترین دلایل سقوط ساسانیان بود باخبر بودند.

    آیا کسی به زور شمشیر دانشمند و مفسر و عالم و... میشود.

    خودتون رو چی فرض کردین؟؟؟!!!!

    پاسخحذف
  8. یک مسلمان ایرانی تنها از این جهت مسلمان است که اجدادش مسلمان بوده اند و بزرگتریت خدمات رو به اسلام و نشر اسلام کردند و بزرگترین مفسران و دانشمندان و علما و رهبران دینی در اسلام ، بیشترشون ایرانی بودن.
    با روی کار اومدن قیام ها و حکومتهای ایرانی الاصل هم در ایران، کسی به فکر تغییر دین نیافتاد.
    زیرا مردم از اعمال و آیین ظالمانه زرتشتیان که یکی از مهمترین دلایل سقوط ساسانیان بود باخبر بودند.

    آیا کسی به زور شمشیر دانشمند و مفسر و عالم و... میشود.

    خودتون رو چی فرض کردین؟؟؟!!!!

    پاسخحذف
  9. نقل از کتاب زندگانی امام حسین (ع) زین العابدین رهنما...


    عین متن زین العابدین رهنما را خدمت شما ارائه می دهیم ببینیم چه گفته:

    در سال سی ام هجری یعنی هفت سال پس از خلافتش سعید العاص آن فرمانده ماجراجوی عرب را با نیروی تازه نفس از کوفه به سوی طبرستان فرستاد.دو فرزند علی(ع) امام حسن و امام حسین هم بسمت مجاهدان اسلامی که این جهاد برای هر خاندان مسلمان وظیفه و شعاری بشمار می آمد زیر دست این فرمانده اموی حرکت کردند.
    (زندگانی امام حسین زین العابدین رهنما ج2 فصل 3 ص326  چاپ ششم سال1349 شمسی)

    #_ حالا به منبع ایشان در توضیحات پایین صفحه نگاه کنید، سندش نقل بلاذری در فتوح البلدان هست!!!
    در پست قبل سند فتوح البلدان رو بررسی کردیم و دیگر احتیاج به توضیح نیست.

    نکته جالب اینکه ایشان در این صفحه گفته امام حسین عاشق مردم ایران بوده، پس چطور ممکن است علیه آنها دست به جنایت بزنه؟؟!!

    پاسخحذف

یک مسلمان ایرانی تنها از این جهت مسلمان است که پدرش مسلمان بوده است و پدر او نیز بهمین دلیل مسلمان بوده که پدری مسلمان داشته است و پایان این خط زنجیر به زرتشتی فلک زده ای می رسد که با شمشیر عرب لااله الاالله گفته بود!!
بی آنکه حتی معنی آنرا دانسته باشد.
شجاع الدین شفا - تولدی دیگر